فمینیسم؛ شتاب‌دهنده تغییرات فرهنگی و اقتصادی

از اواسط دهه ۱۹۶۰ تا اوایل ۱۹۷۰، سلطه ایالات متحده به دلیل بهبود اقتصاد کشورهای جنوب شرق آسیا به چالش کشیده شد و موقعیتش مورد تهدید قرار گرفت. یکی از استراتژی‌های ایالات متحده برای جبران و تغییر وضعیت، استفاده از زنان به عنوان نیروی کار ارزان بود. چرا که شرکت‌های چند‌ملیتی به انگشتان ظریف زنان در صنایعی مانند الکترونیک و نساجی نیازمند بودند و استفاده از آنان سود بیشتری به دنبال داشت. اما نقش فمینیسم در این بین کجاست؟ برای رسیدن‌ به جواب ادامه دهید!

در پی این استراتژی، از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ بیشترین سود اقتصادی در حوزه خدمات اتفاق افتاد و ۶۰ درصد از این شغل‌ها به زنان اختصاص پیدا کرد. چرا که نیروی کار زن، دستمزد قابل توجهی دریافت نمی‌کرد. در پی این تغییر، حضور زنان در خانه کمرنگ می‌شد. عدم حضور فعّال زن در خانواده خود، باعث شد که خانه‌ بی‌غذا و بچه‌ها بدون مراقب بمانند. این شد که خانواده‌ها به فست‌فود‌ها و غذای آماده روی آوردند. در نتیجه چرخش به سوی تجاری‌سازی خدمات شخصی، نیازمند افزایش زنان به عنوان نیروی کار بود. اما این اتفاق چطور ممکن می‌شد؟ زنان چگونه حاضر می‌شدند از خانه خود برای کار سخت بیرون بیایند؟ به نظر شما بهانه برابری حقوق زن و مرد خوب نیست؟ فمینیسم اینجا نجات‌دهنده می‌شود!

جنبش فمینیسم، آغازگر تحولات فرهنگی اقتصادی

جنبش فمینیسم مسائل متعددی را از حقوق باروری تا آزادی جنسی و پورنوگرافی مطرح کرد. اما بطور چشم‌گیری انرژی این جنبش سازمان‌یافته، بر مسائل اقتصادی حوزه زنان متمرکز بود. حتی در پی آن زنان توانستند به مشاغلی مانند کار در معدن و رانندگی کامیون نیز راه‌ پیدا کنند. اتحادیه‌های صنفی تحت فشار فمینیست‌ها قوانینی را که حمل بار سنگین را برای زنان منع می‌کرد، یا قوانینی که کار در شیفت شب را برای زنان ممنوع می‌دانست، برداشتند تا زنان هم در شیفت شب کار کنند.
فروشگاه‌ها پس از رونق اقتصادی، تعداد مشاغل کم‌دستمزد و پاره‌وقتی که به راحتی می‌توان حذف کرد را چندین برابر کردند. جالب است که این مشاغل عمدتاً به زنان واگذار می‌شد.  برای نمونه در سال ۲۰۰۲، ۷۲ درصد از کارکنان شرکت والمارت، یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های ایالات متحده را زنان تشکیل می‌دادند. در دهه ۱۹۹۰ بسیاری از شرکت‌های آمریکایی از استراتژی‌هایی مشابه والمارت، برای کنترل هزینه‌های نیروی کار، مانند استخدام موقت و پاره‌وقت زنان استفاده کردند. 

خانم مینک، یکی از محققان حوزه زنان و استاد دانشگاه کالیفرنیا در مقاله‌ای می‌نویسد: «فمینیسم با تاکید بر فشار طبقه متوسط سفیدپوست برای ایجاد حق زنان برای کار در خارج از خانه، خدمت بزرگی به محافظه‌کاران و سرمایه‌داران کرد. فمینیست‌ها حاشیه امن و پوشش برای آنها ایجاد کردند؛ محافظه‌کارانی که به کارمندی دختران مجرد، مشتاق و نیازمند بودند. آنها کار را برای محافظه‌کاران راحت کردند و محافظه‌کاران همچنان به شعارهای ظاهری خود که در تکریم نهاد خانواده بیان می‌کنند، ادامه می‌دهند.»

فمینیسم و صنعتی شدن کشورها در آسیا

کره‌جنوبی در حوزه استفاده از نیروی کار ارزان زنان در طول پیشرفت اقتصادی خود پیشگام بود؛ به طوری که زنان کره‌ای را از مزرعه به کارخانه کشیده بود. این تغییر به این کشور اجازه داد تا با «ذخایر نیروی کار نامحدود» صنعتی شود. در واقع، شکاف میان دستمزد مرد و زن یکی از کلیدهای موفقیت کره‌جنوبی در ماموریتش برای صنعتی شدن بود.
آیهوا اونگ که بر روی شرکت‌های الکترونیکی ژاپنی مطالعه می‌کرد، در کتاب خود به این نکته اشاره می‌کند: «دختران روستایی که آنها استخدام کرده‌اند، تحت استثمار هستند. کارفرمایان به محض اینکه دخترکان بینایی خود را به جهت کار زیاد از دست می‌دهند و چشم‌هایشان ضعیف می‌شود، بجای دادن عینک، آنها را اخراج می‌کنند. اما آن زنان در حال مدرنیزه شدن هستند. آنها سارافون‌های دهقانیِ روستای خود را به خاطر شلوار جین آبی رها کردند و حق انتخاب آزادانه همسر را به دست آوردند.»

کارگری زنان در خارج از کشور

خارج شدن زنان از اقتصاد خانگی به منبع عظیمی برای حواله پول از خارج کشور به خانواده‌های خود در کشورشان، تبدیل شد. در فیلیپین، حواله‌های پولی، به سالانه ۷میلیون دلار رسید، و به بزرگ‌ترین منبع تبادل خارجی تبدیل شد. این رقم حتی از درآمد صنعت قند و معادن فیلیپین نیز بیشتر است.
در سطح جهانی، این جریان حواله پولی در سال ۲۰۰۲، به سرعت به مبلغ ۸۰ میلیون دلار رسید. بدین معنا که برای اولین بار به رقمی بیش از کل مبالغ اهدایی و اعتباری که به کشورهای فقیر داده شده بود، رسید. زنان، بخاطر نبود مشاغل با درآمد کافی مجبور به خروج از کشور خود شده بودند. این افراد سال‌های طولانی را دور از خانه و همسر و فرزندان گذراندند و از کشور دیگر به کشور خود پول حواله می‌کردند. هجوم این حواله‌ها به نظام بانکی محلی باعث شد که بانک‌ها نیز، زنان روستایی فقیر را به سوی کارمندی بکشانند.

انقلاب فمینیسم کره جنوبی

جنگ‌افروزی به بهانه نجات زنان

امروزه حقوق زنان تبدیل به هسته مرکزی جنگ علیه تروریسم شده است. جنگ افغانستان تا حدودی با ماموریتِ نجاتِ زنان افغان از دست طالبان، توجیه شد. همین رویکرد و رویه نیز برای بازسازی خاورمیانه توسط حزب محافظه‌کار آمریکا، مشخصاً در دولت جرج‌بوش بکار گرفته شد که حمله و اشغال عراق در سال ۲۰۰۲ را به همراه داشت. هدف اصلی و مرکزیِ این جهانی‌سازی این است که تمام پیوندهایی که یک جامعه سنتی را سرپا و کنار یکدیگر نگه می‌دارد را نابود کند. بنابراین ایده‌های فمینیستی یک شتاب‌دهنده فرهنگیِ قدرتمند برای این هدف است. این موضوع، کارکرد فمینیسم در اواخر قرن ۲۰ و اوایل قرن ۲۱ بود که به آن پرداختیم.
برای مطالعه مطالب بیشتر درباره کشور زیبای افغانستان و ظلم ابرقدرت‌ها به مردم این کشور مطالعه مقاله «زنان افغان، بهانه آغاز و تداوم جنگ در افغانستان» رو از دست ندید!

جنگ عراق و فمینیسم
فمینیسم در آسیا

فمینیسم و تحریک زنان به فردگرایی

از نظر ایدئولوژیکی، فمینیسم زنان را تشویق می‌کند که فرد باشند، نه عضوی از خانواده یا جامعه. همانطور که ویلیام گریدر می‌گوید: «مدیران شرکت موتورولا در کوالالامپور برای ساختن چیپ‌های سیلیکونی، باید فرهنگِ زنان مسلمانی را که بکار می‌گرفتند، تغییر می‌دادند.» کمپانی به آنها آموزش داد که چگونه به جای اینکه دستمزدشان را به خانواده‌شان اختصاص دهند، برای خودشان خرج کنند.

تغییر ساختار اقتصاد جهانی با نقاب فمینیسم

مقاماتِ بانک جهانی بر آموزش و بازار کارِ زنان بعنوانِ بخش ضروری توسعه اقتصادی، تاکید می‌کنند. یک مقام بانک جهانی بیان می‌کند: «زنان همچنان بعنوان یک منبع بزرگ و دست‌نخورده در خاورمیانه و شمال‌آفریقا هستند. یعنی جایی که نیروی‌کار زن جهت تبدیل اقتصاد این کشور‌ها به یک اقتصاد مبتنی بر سرمایه‌داری و رقابت جهانی، بسیار مورد نیاز است.» سرمایه‌داری بین‌المللی بطور نظام‌مند ساختار‌هایی که از زنان و فرزندان‌شان حمایت می‌کرد را نابود کرد. اما آن‌ها بطور همزمان زنان را به بازار اقتصاد، با این استدلال که این راهِ آزادی و برابری است، دعوت می‌کنند. مشروع‌سازی فمینیسم پوشش و ماسکی برای ساختاربندی دوباره اقتصاد جهانی است.
تمایل تعداد زیادی از زنان برای ورود به صنعت به عنوان نیروی کار، به دلیل رشد سریع بخش خدمات، باعث پایین ماندن سطح دستمزدها شد. در پی آن اتحادیه‌های کارگری ضعیف شدند و شرکت‌ها در برابر فشار افزایش دستمزد مقاومت کردند و این موضوع به افزایش سود سرمایه‌داران منجر شد.

دفاع از حقوق زنان و فمینیسم

برابری جنسیتی نیروی کار و لغو حق عائله‌مندی

خانم نانسی مک‌لین، مورخ آمریکایی، معتقد است که مهم‌ترین ویژگی دهه ۱۹۷۰ برای زنان، نه ظهور فمینیسم بلکه لغو حق عائله‌مندی بود. چیزی که طبقه کارگر در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برای به دست آوردن آن مبارزه کرده بود. ترسا آموت، اقتصاددان و استاد دانشگاه ایلینوی آمریکا می‌گوید: «در سال‌های دهه ۱۹۷۰ میلادی، استخدام زنان یکی از استراتژی‌های اصلی شرکت‌های آمریکایی برای سودآوری بود. زیرا زنان نه تنها ارزان‌تر از مردان بودند، بلکه کمتر در اتحادیه‌ها سازماندهی می‌شدند و تمایل بیشتری به پذیرش کار موقت و بدون مزایا داشتند. این اتفاق منجر «زنانه‌سازی» نیروی کار شد. چرا که زنان به سمت مشاغلی رفتند که قبلاً فقط در اختیار مردان بود و حتی مشاغلی که عمدتاً زنانه بودند، بیشتر شد.»
کسب استقلال زنان در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی، بهای زیادی را به همراه داشت. این بها شامل لغو حق عائله‌مندی برای کارگران مرد با دستمزد بالا و یک دوره طولانی رکود دستمزد برای همه کارگران می‌شد. اگر چه مفهوم حق عائله‌مندی ممکن است مردسالارانه باشد، اما یک بند متعارف بود که نیاز به حمایت از «وابستگان» را مورد تأیید قرار می‌داد. اما در نظم اقتصادی جدید، چنین مفهومی باقی نماند.

اگر برنامه‌ها و اهداف نظام سرمایه‌داری و سوء استفاده این نظام از زنان در جهت پیشبرد اهدافشون برای شما جالبه، بهتون پیشنهاد می‌کنم یک نگاهی به این مقاله بندازید:
 «فمینیسم، تبدیل زنان به نیروی کار ارزان»

توسعه بازار کار به آشپزخانه و اتاق خواب خانه‌ها

در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بیش از نیمی از رشد مشاغل مربوط به پست‌های حرفه‌ای، مدیریتی و فنی بود. اما زنان اکثریت کارگران جدید را تشکیل داده و در پایین‌ترین سطح اشتغال فعالیت می‌کردند. آن‌ها بیش از ۶۰ درصد از ۶۵ میلیون شغل ایجاد شده از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۷ را تصاحب کردند.

در اوایل قرن بیست و یکم نیز هنوز نیمی از زنان در مشاغل خدماتی با دستمزد کم یا مشغول فروش و کار دفتری هستند. زنان در گسترش سریع مشاغل با دستمزد کم، در بخش خدمات نقش مهمی ایفا کرده‌اند. آنها بخش عمده‌ای از کارگران با دستمزد پایین را تشکیل می‌دهند. بیش از ۹۰ درصد پرستاران کودکان، نظافتچی‌های خصوصی خانگی و کمک‌های پرستاری زن هستند. اقتصاددانان می‌گویند توسعه مناطق اقتصادی جدید و تبدیل کارگران بالقوه به کارگران بالفعل می‌تواند سود زیادی ایجاد کند.

فمینیسم و نیروی کار ارزان

همچنین به موجب آن شرکت‌ها به راه‌اندازی کارخانه‌های خارج از کشور سوق داده می‌شوند. سپس بازار به آشپزخانه‌ها و اتاق خواب‌ها می‌رسد و بسیاری از کارهای خانه را به کار با دستمزد تبدیل می‌کند. در این حین، بهره‌وری به شدت افزایش می‌یابد و مجموعه‌ای جدید از درآمد ایجاد می‌شود. اتفاقی که هم‌اکنون رخ داده‌ است.

شکاف طبقاتی از دستاورد‌های‌ انقلاب فمینیسم

شاید چشمگیرترین تأثیر کنشگری زنانه، ظهور شکاف طبقاتی جدی در میان زنان بوده است. پس از چهل سال از جنبش زنان، دستاوردهای برخی بخش‌ها منجر به شکاف طبقاتی بیشتر در میان کارگران زن شده‌ است. در سال ۲۰۰۵، تنها ۲۷ درصد از زنان ۲۵ ساله یا بالاتر دارای مدرک دانشگاهی بودند. این در حالی است که زنان سیاه‌پوست در این گروه سنی، ۱۹ درصد و زنان اسپانیایی تنها ۱۲ درصد دارای مدرک دانشگاهی بودند. این اختلافات برای زنانی که به پست‌های مدیریتی و حرفه‌ای می‌رسند خود را نشان می‌دهد. در سال ۲۰۰۵، ۳۹ درصد از زنان سفیدپوست و ۴۵ درصد از زنان آسیایی در مشاغل مدیریتی، حرفه‌ای و مرتبط کار می‌کردند، تنها ۳۰ درصد از زنان سیاه پوست و ۲۲ درصد از زنان اسپانیایی‌تبار از این وضعیت برخوردار بودند. این یعنی اکثر زنان شاغل با وجود داشتن مدارک دانشگاهی، در امور غیرمرتبط بکارگیری می‌شوند.

اونچه که تا به اینجا مطالعه کردید تنها قطره ای از دریای وسیع اهداف شوم ابر قدرت‌های دنیا و نظام سرمایه‌داری هستش؛ با مطالعه مقاله «سرمایه داری، الگوی سوء استفاده از زنان» اطلاعات بیشتری درباره روند اجرای این برنامه‌ها کسب می‌کنید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *