زنان افغان؛ بهانه آغاز و تداوم جنگ در افغانستان
زنان افغان؛ بهانه آغاز و تداوم جنگ در افغانستان
حمایت از زنان و آغاز جنگ در خاورمیانه
طی دو دهه گذشته، دولت ایالات متحده آمریکا دست به لشکرکشی و حضور نظامی در منطقه غرب آسیا زده است. یکی از اصلیترین بهانههای آن برای اشغالگری، وضعیت وخیم زنان این کشورها و لزوم حضور آمریکا و ناتو به عنوان منجی زنان منطقه، به عنوان مثال زنان افغان بوده است. ادعایی که با بررسی آثار و نتایج حضور آمریکا نقض میشود. گارگی باتاچاریا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شرق لندن در کتاب خود با عنوان «Dangerous Brown Men» و با موضوع بهرهکشی از جنسیت و فمینیسم در جنگ، مینویسد: «پس از حادثه یازده سپتامبر آمریکا و همپیمانانش به افغانستان و عراق حمله نظامی کردند؛ آنها جنگ را با شعار نبرد علیه تروریسم آغاز کردند. مسأله حقوق زنان، در کنار ادعای جنگ علیه تروریسم از جمله بهانههای اصلی آنها برای شروع جنگ به حساب میآمد.»
حقایق درباره وضعیت زنان افغان
برخلاف آنچه درباره افغانستان و وضعیت زنان افغان شنيدهايد، در دهه ۱۹۵۰ میلادی دختران در کابل و سایر شهرهای افغانستان در مدرسه تحصیل میکردند. نیمی از دانشجویان حاضر در دانشگاهها و ۴۰ درصد از پزشکان افغانستان زن بودند. همچنین ۷۰ درصد از معلمان و ۳۰ درصد از کارمندان در این کشور زنان بودند. برخلاف دروغپردازیهای رسانههای آمریکایی درباره وضعیت بد زنان افغان، قانون اساسی افغانستان، حقوق پایه بانوان را به رسمیت شناخته بود؛ مانند حق رای و پرداختی برابر با مردان. حتی تعدادی از زنان نیز به پستهای مهم سیاسی و همینطور عضویت در پارلمان و قضاوت رسیده بودند. برخلاف چیزهایی که درباره پوشش اجباری زنان افغان دیده و یا شنيدهايد، در این دوران بسیاری از زنان افغانستانی برقع نمیپوشیدند.
ظهور گروههای افراطی مذهبی در افغانستان
از آنجا که نظام حاکم بر افغانستان، متمایل به شوروی بود و این به سود آمریکا نبود، درگیریهای نظامی در افغانستان با حمایت و دخالتهای آمریکا آغاز شد. پس از گسترش و تداوم درگیریهای نظامی در افغانستان، برخی گروههای افراطی مذهبی مانند طالبان با حمایتهای تسلیحاتی آمریکا روی کار آمدند. آمریکا از رفتارهای نامناسب این گروهها نسبت به زنان آگاه بود؛ ولی در ابتدا فعالیت آنها از نظر سیاسی، در راستای اهداف آمریکا بود. به همین دلیل آمریکاییها حمایت کامل از آنها داشتند و هیچگونه انتقاد و اعتراضی به بدرفتاریهای آنها با زنان نمیکردند.
ناآرامیها و از بین رفتن ثبات در افغانستان و همچنين روی کار آمدن طالبان وضعیت زنان افغانستانی را نابسامان کرد. طالبان در ابتدا مورد حمایت آمریکا بود، امّا از نظر سیاسی کاملاً همراه با آمریکا نبود. از این رو پس از بروز اختلافاتی ظاهری بین آمریکا و طالبان، مقابله با طالبان تبدیل به استراتژی رسمی آمریکا در افغانستان شد.
آغاز حضور آمریکا و اشغال نظامی افغانستان
پس از حادثه یازده سپتامبر، آمریکا به بهانه حمایت طالبان از القاعده، به افغانستان نیروی نظامی فرستاد. اینگونه حضور۲۰ ساله آمریکا در افغانستان آغاز شد. در طی این ۲۰ سال، آمریکاییها همواره حضور خود در افغانستان را با هدف دفاع از زنان افغان در مقابل همین رفتارهای محدودکننده طالبان توجیه میکردند. در واقع آنها، با شعار مبارزه برای چیزی وارد افغانستان شدند، که خودشان آن را به وجود آورده بودند. اما وضعیت زنان و مردم افغانستان پس از حضور آمریکا هیچ تغییری نکرد و حتی بدتر هم شد.
خانم گارگی باتاچاریا، پس از اشاره به بهانههای فمینیستی مقامات آمریکایی برای حمله به افعانستان مینویسد: «این ادعاهای فمینیستی که در برخی واکنشهای سران ایالات متحده دیده میشد، برای عموم مردم آمریکا عجیب بود. چرا که دولت بوش، آشکارا و به شدت مخالف هرگونه گسترش حقوق زنان در داخل یا خارج آمریکا بودند. دولت بوش شامل عناصری بود که به هر شکلی با خواستههای فمینیستی در خود آمریکا به شدت مخالفت میکردند. در نتیجه لفاظیهای رسانهای مبنی بر جنگ علیه تروریسم، آن هم به بهانه نبردی برای حقوق زنان، مایه تعجب فعالان مدنی بود.»
دو رنگی دولت بوش در موضوع دفاع از حقوق زنان
ارتش آمریکا به فرماندهی بوش، در خاک افغانستان و عراق به دنبال حقوق زنان میگشت. ولی جالب است بدانید این دولت:
- از امضای کنوانسیون حذف همه اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW) خودداری کرده بود و به طور موثری مانع از اجرای آن میشد.
- کمکهای آمریکا به برنامههای بهداشت جنسی و تنظیم خانواده را که اطلاعاتی در مورد سقط جنین ارائه میداد، قطع کرد.
- در داخل ایالات متحده، دولت بوش دفتر زنان در وزارت کار را تعطیل کرد.
- دولت بوش دفتر زنان کاخ سفید را نیز تعطیل کرد.
اما مخاطبانی که از این مسائل آگاه بودند، اینطور فکر نمیکردند. آنها ادعاهای فمینیستی دولت در جنگ علیه تروریسم را، چیزی بیش از یک پوشش برای یک تلاش امپریالیستی اقتصادی برای حفاظت از دسترسی خود به منابع و موقعیت ژئوپلیتیک کشورها نمیدانستند. او ادامه میدهد:
«مفسران غربی جنگ در افغانستان و عراق را اشتباه خواندهاند. آنها میگویند که حاکمان ما وانمود کردند مداخله نظامی برای بهبود زندگی زنان این کشورهاست. امّا اکنون به طور گسترده گزارش میشود که زندگی زنان افغان و عراقی همچنان مملو از خطر و سرکوب است. بنابراین، این جنگها برای زنان نبوده و زنان صرفاً بهانهای برای آغاز جنگ بودهاند.»
افشای سند مهم CIA در استفاده ابزاری از موضوع ظلم به زنان افغان
فشار افکار عمومی برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در برهههای مختلف تشدید میشد. به خصوص پس از مرگ اسامه بنلادن و گسترش القاعده به دیگر نقاط جهان، دیگر توجیهی برای حضور آمریکاییها در افغانستان وجود نداشت. از طرفی تراژدیهایی همچون خبر به قتل رسیدن 16 نفر غیر نظامی به دست سرباز آمریکایی، فوریت بیشتری برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان ایجاد میکرد. همین فشار افکار عمومی بر مسئولان کشورهای اروپایی از جمله اوباما، نیز از طرف مردم وارد میشد تا نیروهای خود را از افغانستان خارج کنند. در سال 2010 هلند با تداوم اعزام سرباز به جنگ افغانستان مخالفت کرد. آمریکا احساس کرد که ممکن است اتفاق مشابهی در فرانسه و آلمان نیز رخ دهد و همراهی ناتو در افغانستان تضعیف شود. طبق اسناد مهمی که ویکی لیکس منتشر کرد:
سیاست محرمانهای که توسط CIA برای مقابله با این مسئله اتخاذ شد، استفاده از زنان افغان به عنوان سوژه رسانهای جهت تحریک افکار عمومی اروپاییان بود. تبلیغ بر علیه حکومت افغانستان مبنی بر ممانعت از تحصیل زنان به خوبی میتوانست احساسات عمومی را تحریک کند. از این رو ادامه حضور نظامی ناتو در افغانستان سهولت مییافت.
در بخشهایی از این سند CIA آمده است:
زنان افغان میتوانند به عنوان پیامرسان ایدهآل، در انسانی نشان دادن نقش ناتو در مبارزه با طالبان عمل کنند. ابتکارات اطلاعرسانی فرصتهای رسانهای را برای زنان افغان ایجاد میکند تا داستانهای خود را با زنان فرانسوی، آلمانی و… به اشتراک بگذارند. این ابتکارات میتواند به غلبه بر شک و تردید فراگیر زنان در اروپای غربی نسبت به مأموریت ناتو کمک کند.
پیامهایی که پیامدهای نامطلوب شکست ناتو را برای غیرنظامیان افغان به نمایش میگذارد، میتواند باعث احساس گناه مردم کشورهای اروپایی برای رها کردن افغانستان شود. چشمانداز ممانعت طالبان از تحصیل دختران میتواند خشم فرانسویها را برانگیزد، به دلیل تجمع مردم عمدتاً سکولار فرانسه تبدیل شود و به رأیدهندگان توجیهی برای حمایت از یک حضور نظامی، علیرغم وجود تلفات بدهد.
بله؛ آنچه که در این مرحله به کمک سیاستمداران آمریکایی برای توجیه ادامه حضور در افغانستان آمد، مسأله فمینیسم و دفاع از زنان بود. پخش عکسها و فیلمهای شکنجه و اعدام زنان، به دلیل تلاش برای داشتن شغل یا گوش دادن موسیقی غربی، احساسات بسیاری از آمریکاییها را برانگیخت.
همکاری عجیب عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر با اشغالگریهای نظامی ناتو!
سازمان عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر، همواره در هماهنگی با مواضع سیاست خارجه آمریکا و همچنین در نقش تسهیلگر رویکردهای نظامی ناتو قدم برمیدارند. تصادفی نیست که تقریباً تمام موضوعات سیاست خارجی که وزارت امور خارجه ایالات متحده در اولویت خود قرار داده است، توسط سازمان عفو بینالملل ایالات متحده نیز منعکس شده است. یعنی در هر جبهه بینالمللی که ناتو قصد ورود به آن را داشته است، سازمان عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر به عنوان بازوی فرهنگی، برای توجیه آن به میدان آمدهاند.
در این اقدامات فرهنگی، قویترین اهرم نیز، سیاست هویت جنسیتی است که از دریچه غربی به عنوان «حقوق زنان» دیده میشود. لذا هر ملتی که از دید آمریکا یک ملت غیر مطلوب تلقی شود، برنامهریزان جنگ غربی با طرح موضوع «حقوق زنان»، پیام سیاسی مدنظر خود را برای مقابله با آن ملت تولید میکنند.
در سال ۲۰۱۲ افکار عمومی مردم اروپا، منتقد حضور نظامی ناتو در افغانستان شد. در این زمان، سازمان عفو بینالملل ایالات متحده یک کمپین ملی بیلبورد با تصاویری از زنان و دختران افغان به راه انداخت. این تصاویر حاوی شعار «ناتو؛ پیشرفت را ادامه دهید» از سمت زنان افغان بود تا افکار عمومی را با ادامه اشغال افغانستان همراه کند. لذا جای تعجب نیست که رسانههای غربی از عملیات نظامی ناتو در افغانستان به عنوان «نخستین جنگ فمینیستی» یاد میکردند. این نمونهای از کمپین بازاریابی کاملاً کارآمد است که تمام شاخههای شبکه مداخلهگر، شامل وزارت امور خارجه ایالات متحده، پنتاگون، رسانههای جریان اصلی و عفو بینالملل را به هم پیوند میدهد.
در حالی که مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده، پاسخی بیرحمانه به انتقادات برای مرگ نیم میلیون کودک عراقی بخاطر تحریمهای اقتصادی آمریکا میدهد. وی به صورت رسمی اظهار کرده بود: «ما فکر میکنیم این هزینه، ارزشش را دارد!»
ثمره حضور آمریکا در افغانستان
از آغاز ورود آمریکا به افغانستان که به بهانه مبارزه با طالبان و بهبود وضعیت زنان انجام شد، روز به روز وضعیت افغانستان بدتر شد. از آن زمان تا کنون:
1. تعداد حملات نظامی و تروریستی در خاک این کشور بهطور مستمر و تا ۱۰۹ برابر افزایش پیدا کرده است.
2. شمار کشتهشدگان بر اثر حملات تروریستی نیز دهها برابر افزایش یافته است.
3. بر اساس گزارش بانک جهانی، نرخ فقر در افغانستان طی سالیان حضور آمریکا در این کشور از ۳۴ درصد به ۵۵ درصد رسیده است.
4. بنابر اعلام وزارت اقتصاد این کشور، ۹۰ درصد از مردم این کشور زیر خط فقر ۲ دلار در روز زندگی میکنند.
5. طی بیست سال گذشته، شرکتهای آمریکایی بسیاری کمکهای مالی بینالمللی به افغانستان را به جیب زده و غارت کردند و پروندههای فساد آنها در دنیا رسوایی به پا کرد. بررسی بخشی از پروژههای عمرانی آمریکاییها، ۱۷ میلیارد دلار هدررفت این سرمایهها را گزارش میکند.
6. واشنگتنپست در گزارشی از ۲۰ سال بازسازی افغانستان با عنوان «ساخته شده تا ویران شود» مینویسد که تلاشهای آمریکا در بازسازی افغانستان «نتیجه معکوس» داشته است.
بدون دیدگاه