ناامنی های کشور سومالی چه بر سر زنان و کودکان آورد؟

سومالی بزرگ و استقلال از ایتالیا


سومالی از نظر جغرافیایی بخش بزرگی از شاخ آفریقا را شامل می‌شود. کشور امروزی سومالی، جیبوتی، اوگادین (سومالی غربی) که امروز در اختیار اتیوپی قرار دارد و استان شمال شرقی کنیا در جنوب سومالی فعلی سرزمین‌هایی هستند که سومالی بزرگ را تشکیل می‌دادند. سومالی در سال‌های آغازین قرن ۲۰ مستعمره ایتالیا بود و با عنوان «سومالی ایتالیا» خوانده می‌شد. سومالی در سال 1960 استقلال خود را از بریتانیا و ایتالیا به دست آورد. با این حال، اتحاد سومالی، خودمختاری بیشتری برای این کشور به ارمغان نیاورد. این کشور برای حفظ ثبات سیاسی همچنان به کمک‌های خارجی متکی ماند.

 

سرگذشت کشور سومالی در طول جنگ سرد

در طول جنگ سرد (دوره‌ای از تنش ژئوپلیتیکی بین اتحاد جماهیر شوروی (بلوک شرق) و ایالات متحده آمریکا و متحدانش (بلوک غرب) بعد از جنگ جهانی دوم)، شاخ آفریقا مکانی استراتژیک بود؛ زیرا دسترسی به دریای سرخ و کانال سوئز و همچنین امکان پشتیبانی نظامی در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس را فراهم می‌کرد. وجود نفت تازه کشف شده، منبع اصلی علاقه قدرت‌ها برای حضور در منطقه غرب آسیا بود.
بنابراین، سومالی و اتیوپی، به میدان نبرد اصلی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شدند. در ابتدا، ایالات متحده از دولت سلاسی در اتیوپی و اتحاد جماهیر شوروی از سومالی و دولت سوسیالیستی زیادباره (1969) حمایت می‌کردند. در سال 1974 یک کودتا در اتیوپی رخ داد که طی آن دولت جدید کشور یک دولت مارکسیست-لنینیست شد. بنابرین، اتیوپی نیز مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت. ایالات متحده از منطقه خارج شد و حمایت نظامی خود از اتیوپی را متوقف کرد. با این حال، این وضعیت چندان دوام نیاورد؛ زیرا دو کشور همسایه همچنان کشورهای رقیب باقی ماندند.
در سال 1977، سومالی به اتیوپی، به ویژه منطقه شرقی اتیوپی که توسط جمعیت قومی سومالیایی اشغال شده بود، اعلام جنگ کرد. در نتیجه، تغییر اتحادها رخ داد. ایالات متحده شروع به حمایت از سومالی کرد، در حالی که اتحاد جماهیر شوروی از اتیوپی حمایت کرد. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 فرو پاشید، ایالات متحده علاقه خود را به سومالی به عنوان یک متحد استراتژیک از دست داد و این کشور را با تجهیزات نظامی و رژیم خودکامه ترک کرد که این موضوع عواقب فاجعه باری برای کشور داشت.

سقوط حکومت خودکامه سومالی و شروع جنگ داخلی

زیادباره که طی سال‌های 1977 تا 1978 در اثر جنگ اوداگن علیه اتیوپی تضعیف شد، درگیر سیاست قتل و ربودن منظم رهبران قبیله‌های رقیب گردید. در سال 1988، جنبش ملی سومالی –که گروهی از مخالفان شورشی علیه زیادباره محسوب می‌شدند- با حمله به پادگان‌های دولتی در بورکو و هارگیسا، یک جنگ داخلی تمام عیار را رهبری کرد. دولت با یک حمله مرگبار این اقدام را پاسخ داد و 50000 نفر را کشت.
پایان جنگ سرد منجر به کاهش اهمیت سومالی در غرب شد که منجر به خروج نیروهای خارجی از منطقه بود. بدون امکانات و منابعی که این نیروها با خود به منطقه آورده بودند، زیادباره کنترل کشور و ارتش را از دست داد و در ژانویه 1991 مجبور به فرار از کشور شد. در نتیجه فروپاشی رژیم استبدادی، منجر به از هم گسیختگی کامل کشور و زیرساخت‌های آن شد. در همان زمان، شکاف‌های قبیله‌ای، میراث استعمار اروپا (که مردم سومالی را به پنج کشور تقسیم کرد)، منجر به بروز درگیری‌های بین قبیله‌ای و درون قبیله‌ای شد. این وضعیت بیشتر به کشمکش بر سر تامین مواد غذایی منجر شد. جنگ داخلی سومالی همراه با خشکسالی طولانی، یک قحطی بزرگ به همراه داشت و تقریباً 250000 نفر را کشت و حدود 4.5 میلیون نفر را با گرسنگی و سوء‌تغذیه همراه کرد.

 

تشکیل سومالی جدید

البته جنگ داخلی به طور قابل توجهی دولت را بازسازی کرد و در ماه مه 1991، جنبش ملی سومالی استقلال خود را از جمهوری سومالی و مناطق شمالی سومالی اعلام کرد و کشور را به پایتخت آن، موگادیشو، تقلیل داد. در همین سال، رئیس جمهور خودخوانده سومالی، علی مهدی محمد (Ali Mahdi Muhammad)، از سازمان‌های بین‌المللی درخواست کمک کرد. بر اساس قطعنامه‌های 733 و 746، سازمان ملل تصمیم به مداخله در این کشور گرفت. آن‌ها خواستار تحریم تسلیحاتی، آتش بس و اقدام بشردوستانه شدند.
سازمان ملل در آوریل 1992 پس از قطعنامه 751 شورای امنیت تصمیم به ارسال کمک‌های بشردوستانه و نظارت بر آتش‌بس گرفت. این مداخله موفقیت‌آمیز نبود؛ زیرا آتش‌بس نادیده گرفته شد. بنابراین نیروهای حافظ صلح قادر به ارائه کمک‌های بشردوستانه نبودند و به دلیل خصومت و تهدیدهای اطراف، در اردوگاه‌های خود ماندند. ژنرال محمد فهره، رهبر گروه مخالف مسلح، در تهدیدات علیه نیروهای حافظ صلح مشارکت داشت. او سازمان ملل را دشمن توصیف کرد.

جنگ سومالی 1992
علی مهدی محمود رئیس جمهور سومالی

دخالت نظامی آمریکا در کشور سومالی

در نوامبر 1992، ایالات متحده پیشنهاد رهبری یک نیروی چند ملیتی تحت رهبری خود برای تامین امنیت عملیات بشردوستانه، که شامل نیروهای نظامی از 23 ایالت بود، را داد. مداخله ایالات متحده، که از 5 دسامبر 1992 در زمان ریاست جورج دبلیو بوش آغاز شد، به عنوان عملیات «بازگرداندن امید» نامیده می‌شود. سرانجام در نوامبر 1992، ایالات متحده با عنوان «مداخله بشردوستانه» در سومالی حضور نظامی یافت.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که به دوران پس از جنگ سرد منتهی شد، جهانی تک قطبی را به وجود آورد که در آن سازمان ملل قدرت رو به رشد و در امور جهان مشروعیت دارد.1 بنابراین، جای تعجب نیست که ایالات متحده مداخله در سومالی از طریق سازمان ملل را انتخاب کرد. بر اساس قطعنامه 794 شورای امنیت سازمان ملل، پرزیدنت جرج دبلیو بوش اجازه استفاده از «تمام ابزارهای لازم برای ایجاد هر چه سریعتر یک محیط امن برای عملیات‌های امدادی بشردوستانه در سومالی» را پیدا کرد. در واقع، همانطور که قبلاً ذکر شد، ایالات متحده داوطلبانه در سومالی مداخله کرد تا موقعیت خود را به عنوان تنها ابرقدرت تثبیت کند.
این راهبرد آمریکا بود که از طرفی با حمایت از دولت ضعیف شکل گرفته، منافع اقتصادی خود را تامین و به آن‌ها سلاح بفروشد، و از طرفی دیگر با حمایت و مسلح کردن گروهک‌های سلفی به واسطه عربستان سعودی، امنیت منطقه را از بین ببرد و همچنین به آن‌ها نیز سلاح بفروشد. آن‌ها حتی پایگاه‌های خودشان را نیز در کشور سومالی تقویت کردند.

 

نقش حقوق زنان در تغییرات سیاسی کشور سومالی

هر چند آمریکا در دوره زیادباره و به بهانه مسائل حقوق بشری و زنان، به دنبال تقویت گروه‌های سلفی و سرنگونی دولت مستقر بود؛ اما پس از سرنگونی این دولت نه تنها وضعیت مردم و زنان سومالی تقویت نشد؛ بلکه بسیار وخیم‌تر گردید. بر خلاف ادعای آمریکا بر ضد دولت زیادباره، وی به دنبال رهایی زنان از استثمار سنتی و سرمایه‌داری بود.2 زیادباره جنبش ناسیونالیستی ضد استعماری زنان سومالیایی را به عنوان یک پایگاه حمایتی قوی شناسایی و در دو قالب «مادران انقلاب(hooyooyinka kacaanka)» و «سازمان دموکراتیک زنان سومالی(Somali Women’s Democratic Organization)» که شعبه‌هایی در سراسر کشور داشت، تقویت کرد.
بحث برانگیزترین قانونی که زیادباره تصویب کرد، قانون خانواده 1975 بود که به زنان و مردان اجازه می‌داد به طور مساوی از اعضای خانواده، ثروت را به ارث ببرند. او همچنین چندهمسری را محدود کرد و به زنان حق طلاق داد. (قبلاً مرد می‌توانست همسر خود را بدون دادگاه طلاق بدهد.)( ماده 36 و 42 قانون خانواده)
همین موضوع دستاویزی شد تا رهبران مذهبی سومالی با حمایت آمریکا، از زیادباره به دلیل مخالفت با اسلام انتقاد کنند و با تقویت جریانات سلفی و وهابی به جنگ دولت زیادباره بیایند.3 پس از سرنگونی زیادباره نیز این شرایط با مداخلات آمریکا ادامه پیدا کرد. در انتها، این زنان و مردم سومالی بودند که از این موضوع آسیب دیدند و سال‌های سال به واسطه جنگ از حقوق اولیه خود محروم شدند.

حالا که به این قسمت از مقاله رسیدیم، بهتون پیشنهاد می‌کنم حتماً مقاله “جنگ یمن گزارش سوء استفاده از حقوق زنان “رو هم مطالعه کنید.

زنان سومالی
حقوق زنان در سومالی

علت حضور ارتش ایالات متحده در کشور سومالی

ایالات متحده حضور نظامی خود در سومالی را به عنوان بخشی از تلاش‌های خود برای مقابله با تروریسم و ایجاد ثبات در منطقه توجیه می‌کند. به طور خاص، ارتش ایالات متحده از تلاش‌های دولت فدرال سومالی برای شکست الشباب حمایت کرده است. گروه تروریستی که توسط حمایت تسلیحاتی خود آمریکایی‌ها در دوره‌ زیادباره قدرت گرفت.
علاوه بر این، ارتش ایالات متحده با نیروهای شریک خود در منطقه همکاری کرده است تا ظرفیت خود را برای انجام عملیات ضدتروریستی بیشتر کند. این موضوع شامل ارائه آموزش، تجهیزات و پشتیبانی مشاوره‌ای به نیروهای امنیتی سومالی و شرکای منطقه‌ای مانند مأموریت اتحادیه آفریقا در سومالی(AMISOM) می‌شود. سازمان ملل نیز از نیروهای نظامی اتحادیه آفریقا برای مبارزه با گروه‌های تروریستی تحت عنوان «حافظان صلح» حمایت مالی می‌کند. همواره یکی از مقصدهای مهم فروش و ارسال اسلحه کمپانی‌های تسلیحاتی آمریکا در قاره آفریقا، کشور سومالی و در کنار آن کشور اتیوپی است و بهانه آن نیز مقابله این دو کشور با گروه تروریستی الشباب است.

ادعای نقض حقوق زنان و تجاوز جنسی در سومالی

یکی از مواردی که ایالات متحده برای توجیه لزوم حضور در سومالی بارها مورد استفاده قرار داده، محدودیتهای زنان و آزار و تجاوز جنسی نسبت به آن‌ها در مناطق تحت تصرف گروه الشباب است. این درحالی است که بارها نیروهای تحت آموزش ایالات متحده پس از در اختیار گرفتن مناطق تحت تصرف الشباب، بطور گسترده و سیستماتیک به زنان این مناطق تجاوز جنسی کرده‌اند.
آمریکایی‌ها نه تنها مانع این اقدامات نیروهای نظامی اتحادیه آفریقا نشده‌اند و نه تنها از این بابت عذرخواهی نکرده‌اند؛ بلکه این اتفاقات را به سطح پایین فرهنگی و خشونت جنسی مردان سومالیایی و آفریقایی نسبت داده‌اند. آن‌ها با مورد ظلم نشان دادن زنان سومالی هم از طرف گروه‌های تروریستی و هم از طرف نیروهای نظامی حافظ صلح این کشور، افکار عمومی خود را قانع کرده‌اند که زنان سومالیایی کاملاً در داخل کشور بی‌پناهند و نیاز به حضور نظامی ما دارند.4و 5و 6 اکنون ایالات متحده ۵ پایگاه نظامی در سومالی دارد که این تعداد بیشتر از هر کشور آفریقایی دیگر است.

تجاوز به زنان سومالیایی

از طرف دیگر یکی از پرونده‌های سنگین رسانه‌ای در رابطه با زنان سومالی، مسئله ختنه جنسی دختران(FGM) است که یکی از رسوم دیرینه و غیرانسانی قبائل این کشور است. این مسئله دور از انسانیت بوده و حتما بایستی به سرعت پایان بپذیرد. اما پوشش سنگین رسانه‌های غربی بر این محور استوار است که زنان سومالی برای پایان دادن به این مسئله ملتمس دخالت نهادهای خارجی هستند و انسانیت ایجاب می‌کند که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها در این مسئله ورود کنند. دولت ایالات متحده نیز با ایجاد طرح «تحمل صفر» اعلام کرده که تا پایان خشونت جنسی علیه زنان سومالی در کنار آنان خواهد ایستاد.7و 8

پیمانکاری ایالات متحده در کشور سومالی!

دولت ایالات متحده همچنین مشارکت خود در سومالی را به عنوان بخشی از تلاش گسترده‌تر برای ترویج حکمرانی خوب، حقوق بشر و توسعه اقتصادی در منطقه می‌داند. این شامل حمایت از فرآیندهای سیاسی با هدف ایجاد یک دولت باثبات و فراگیر در سومالی و همچنین ارائه کمک‌های بشردوستانه و ارتقای رشد اقتصادی است. در ذیل این توجیه هم کمپانی‌های آمریکایی و اروپایی، پیمانکاری مهمترین طرح‌های توسعه اقتصادی این کشور را مانند مدرنیزاسیون بندر موگادیشو، اکتشاف میادین نفتی، ساخت نیروگاه‌ها، جاده‌ها و سایر زیرساخت‌ها، با پرداخت رشوه‌های گسترده به مقامات دولتی به تصرف خود درآورده و فاکتور هزینه‌های آن را از محل منابع نفتی و غیر نفتی این کشور حساب می‌کنند.9

نتیجه درگیری و ناامنی‌ها در زندگی زنان و کودکان سومالی

دو دهه درگیری داخلی و فروپاشی دولت، جمعیت زیادی از زنان آواره را ایجاد کرده است که به ویژه در برابر خشونت جنسی آسیب‌پذیر هستند. در مجموع 7.7 میلیون زن، مرد و کودک سومالیایی در سال 2022 به کمک‌های بشردوستانه نیاز داشته‌ و دارند. این کشور در رتبه چهارم از نظر عدم برابری جنسیتی در سطح جهان قرار دارد، نرخ مرگ و میر مادران و نوزادان سومالی از بالاترین آمارها در سطح جهان است.10
طبق گزارش صندوق کودکان سازمان ملل، حدود یک سوم قربانیان خشونت جنسی در سومالی کودکان هستند.11سازمان‌های بین‌المللی هشدار داده‌اند که بیش از 7 میلیون نفر در سراسر سومالی به کمک فوری و چندجانبه برای درمان و پیشگیری از سوء تغذیه حاد و کاهش تعداد مرگ و میرهای مرتبط با گرسنگی نیاز دارند.12 این بدان معنی است که آمریکا نه تنها به آزادی و حقوق زنان کمک کرد، بلکه جایگاه آنان را تضعیف و در عوض سلاح‌های خودش را فروخت. همچنین منافع راهبردی خودش را در شمال آفریقا تقویت کرد و پایگاه‌های خود را در آن‌جا مستقر نمود.

منابع:

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *