برخورد با زنان در جنگهای ایالات متحده
برخورد با زنان در جنگ
زنان از اقوام، نژادها، ملیتها و ادیان مختلف در سراسر جهان – در فضاهای جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی مختلف؛ به عنوان همسر، خواهر، دختر، مادر، عزادار و قربانی، جنگ را تجربه میکنند. تجربه زنان از جنگ و مشارکت آنها در آن، به عنوان فعال یا مقاوم، قربانی یا مجرم نبرد، هوادار یا منتقد، همواره تحت تأثیر برساختهای جنسیتی است که در زندگی و اطرافشان وجود دارد. مفاهیمی که زنانگی صحیح را تعریف میکنند، مفاهیمی که بیان میکنند که یک زن چطور باید زنانگی کند، تأثیر عمیقی بر تصورات جامعه میگذارد؛ همچنین بر تصور ما از چگونگی و ماهیت ارتباط زن و جنگ، انتظارات ما از اعمالی که زن باید در جنگ انجام دهد، عواقب و مجازاتی که برای زنان، در صورت خروج از مرزهای پذیرفتهشده زنانگی، در نظر گرفته میشود، تاثیر میگذارد.
بعلاوه نظریات و ایدههای مربوط به زنانگی و زن بودن با هدف تعیین نحوه برخورد با زنان حاضر در طرف مقابل جنگ، مورد سوءاستفاده قرار میگیرد؛ و نوع برخورد نیز ابزاری است، و حتی، در اغلب موارد، زن به عنوان ابزار جنگی نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
بدنهای جنسیتیسازیشده و جنگهای آمریکا
در حالی که برساختهای مردانگی و زنانگی همواره از یک سو در درون ساختار نظامیگری و جنگ، و از سوی دیگر در بحثهای مربوط به جنگ، اثرگذار بوده، بدن و تعداد زنان گاهی ذیل ملاحظات اولیه برای رهبران نظامی و دولتی است که میپرسند: آیا تعداد زن کافی برای تکمیل صفوف نظامیان مرد جانباخته وجود دارد؟ باید چند زن در یک طرف نبرد کشته شود، به آنها تجاوز شود یا باردار شوند تا روحیه طرف دیگر را تضعیف کند؟ بدن زنان در ارتش چه معنایی برای تمرین و اعمال مردانه در چنین نهادهایی خواهد داشت؟ این بدنها چگونه بر روحیه افراد تأثیر میگذارند؟ وقتی که زنان بدن خود را به خیابان میآورند تا علیه جنگ اعتراض کنند، این برای ایدهها و باورهای جوامع درباره درگیریهای مسلحانه، زنانگی و مادربودن چه معنایی در پی دارد؟
نظریهپردازان و فعالان فمینیستی که جنگهای تبلیغاتی ایالات متحده را در نظر میگیرند، به سؤالات متقابلی بر میخورند؛ اینکه دولت امپراطوری ایالات متحده واقعاً ادعای آزادی زنان را دارد؟ رابطه این ادعا با سیاست خارجی و اقدامات نظامی آمریکا چیست؟ آیا مداخله و تهاجم ایالات متحده واقعاً منجر به آزادی زنان در افغانستان و عراق شده است؟ معانی متعددی که در عبارت «رهایی زنان» گنجانده شده، کدامند؟
گفتمان حقوق زنان در سیاست خارجی
زیلا آیزنشتاین در مقاله خود میگوید که «دموکراسی امپراتوری ایالات متحده، گفتمان حقوق زنان را در سیاست خارجی به یک جریان اصلی تبدیل کرده و زنان را برای اهداف امپریالیستی نظامیسازی میکند.». شهناز کان، تاریخ بسیار ارزشمندی از مداخله ایالات متحده در افغانستان را مدتها پیش از شروع مجدد جنگ در سال 2001 که “نجات استعماری” را کلید زد، ارائه میدهد، و همچنین آیسس نصیر، الیزابت فیلیپوز و پاتریشیا مکفادن قومگرایی، نژادپرستی و ناسیونالیسم امپریالیستی نهفته در سیاست خارجی، قضایی و نظامی ایالات متحده را افشا میکنند.
چگونه معانی چندگانه “آزادی زنان” با ویژگیهای دینی، فرهنگی، تاریخی و ملی آمریکا، به ویژه در درگیریهای فعلی این کشور، مرتبط میشود؟
چه رابطهای میان زندگی زنان افغان و عراقی قبل و بعد از تجاوز ایالات متحده و زنانی که در ایالات متحده زندگی میکنند، وجود دارد؟ زنان ساکن ایالات متحده که خود را فمینیست میدانند، چگونه ادعای دولت آمریکا، مبنی بر نجات زنان و کودکان را در نظریهپردازیها، ابتکارات و فعالیتهای خود تحلیل مینمایند؟
ارتباط زنان کشورهای مهاجم و تحت ظلم
لیلانی داول در مقاله خود بر ارتباطات میان زنان داخل و خارج از مرزهای ایالات متحده متمرکز میشود: “ما میتوانیم به وضعیت زنان در ایالات متحده نگاه کنیم تا ببینیم که ادعای دولت مبنی بر اینکه جنگ را در کشورهای دیگر به منظور آزادی زنان به راه میاندازد را میتوان باور کرد یا نه.” سینتیا انلو و پاتریشیا مکفادن ما را از بسیج شدن ایدئولوژیکی مفهوم مادرانگی در زمان جنگ آگاه میکنند. در حالی که انلو به ما درباره استخدامکنندگان ارتش ایالات متحده که بر جذب مادران بعنوان افرادی با عرق ملی مانور میدهند، هشدار میدهد. مکفادن به فعالان حوزه زنان گوشزد میکند که «مادرانگی تیغه دولبه محافظهکاری است» و از فمینیستها میخواهد که در تحلیلهای خود نسبت به مادرانگی و نظامیگری تجدید نظر کنند. مکفادن با یادآوری توصیف سیندی شیهان بهعنوان یک مادر فعال، چنین استدلال میکند: «بها دادن بدون انتقاد به مفهوم مادری، نه تنها برای ارزشها و دستاوردهای فمینیستی خطرناک است، بلکه میتواند به راحتی ما را از مسائل کمتر مورد توجه قرار گرفته حوزه نظامی و مصونیت دولتی منحرف کند، به ویژه هنگامی که این قبیل اقدامات علیه کسانی که همتایان اجتماعی ما نیستند، به کار گرفته میشود.»
مقالات دیگر میگویند در فرآیندی تحت عنوان استثناگرایی، برخی از افراد همجنسگرا و فمینیست در ایالات متحده اجازه میدهند تا مسائل جنسی و جنسیتشان برتر از مسلمانان نشان داده شود و از این طریق ترغیب میشوند تا کار دلخواه امپراتوری را انجام دهند. همچنین در مقالهای از برنیس فیشر که در مورد ارتباطات خانوادگی میان بغداد و نیویورک مینویسد، سوالات مهم و چالش برانگیزی را برای فمینیستهای آمریکایی مطرح میکند، فمنیستهایی که موازی با حملات آمریکا، بر روی مسائل زنان در سراسر مرزهای بینالمللی، کار میکنند.
نگرانی فزایندهای در بین جامعهشناسان، انسانشناسان، محققان فمینیست روابط بینالمللی، محققان مطالعات زنان و جنسیت، دانشمندان مطالعات اقوام و نژادها، اقلیتها و مناطق، فعالان حقوق بشر، روزنامهنگاران، فعالان ضد جنگ و مدیران اجتماعی درباره موضوع زنان در ارتباط با جنگ وجود دارد. در تمامی این نگرانیها، معضل دیده شدن یا عدم دیده شدن و بیش از حد در معرض دید بودن زنان در زمان جنگ، آشکار است.
زنان، ابزار دائمی توجیه جنگ و رسوایی دشمن
در طول جنگ گاهی حضور زنان رؤیت میشود، و گاهی هم نه. گاهی جسم زنان بیش از حد در معرض توجه است و افراد بر سر تصاحب این بدنها و کنترل آنها با یکدیگر مبارزه میکنند. بعضاً، نگاه صرف به جسم زنان کنار گذاشته میشود تا ساختارهای زنانگی بیشتر به چشم آید و در پنهان کردن انگیزههای مردانه نظامی، ابزار دائمی توجیه کار خود و رسوایی دشمن باشد. زنان بعنوان سوژههای ایدهآل نظامیان، مجبور به تحمل جنگهایی هستند که در آنها اقداماتشان محدود، عملگراییشان تخریب و سلامت آنها به طور دائم تهدید میشود. البته، بدنهای جنسی نیز بدنهای نژادی هستند و “نژاد” به عنوان یک مفهوم عمیقاً مهم، در نظر گرفته میشود.
به عنوان مثال، تهاجم و خشونت اقتصادی آمریکا از طریق سیاستهای نئولیبرال حامی دیدگاه کاپیتالیستی مانند معاهده تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) در سال 1993، عواقبی نابودکننده، مانند جنگها، برای زنان در آمریکای لاتین بر جای گذاشته است که تحت تاثیر آن زنان در سیاستهای اقتصادی، عملاً محو میشوند. زنان مهاجر در آمریکا که تنها برای بقای خود ناچار به مهاجرت شدند، بیشترین ضربه را از سیاستهای نژادپرستانه امنیت داخلی و نظارت و پایش “مهاجران غیرقانونی” تجربه میکنند. این تلاشهای آمریکا اقداماتی است برای توجیه، تقویت، حفظ و گسترش استعمار که با تأکید بر تقسیمات قدیمی در بین مردم، میان ایالات، و در میان اقوام مختلف، صورت میپذیرد.
نهادینهسازی نژادپرستی در نگاه غربیها به مردم شرق
به واقع، ایدههای مربوط به رفتارهای صحیح زنانه و شیوههای زندگی به عنوان یک “زن“، خانمهای سفیدپوست را از زنان رنگینپوست در ایالات متحده، و زنان ایالات متحده را از زنان عراقی و افغانستانی و سایر زنان در سراسر جهان جدا کرده و همچنان بدین روند ادامه میدهد. آیسیس نوسایر، با تحلیل بیانیهها و اسناد دولت ایالات متحده، روشن میکند که چگونه برچسبهای غیرواقعی نسبت دادهشده به مردمان شرق (تحت قالب اورینتالیسم) باعث شده که تصور آمریکاییها در مورد شرقیها، به طرز غیرصحیحی شکل بگیرد؛ و این مفاهیم و ایدههای منفی ذهنیت و تصور آمریکاییها نسبت به شرقیها را شکل میدهد و در نتیجه آنها قضاوتهای نادرستی را در مورد مردمان شرق خواهند داشت.
تحت تاثیر این فرآیند پیچیده، بد جلوهدادن یا روایت سازی امپریالیستی، شکنجههای انجامشده در زندان ابوغریب، که توسط سربازان آمریکایی در آن زندان نظامی اتفاق افتاد، نزد مردم آمریکا مشروعیت مییابد. مبارزه برای درک دقیق دیدگاهها و اقدامات خودمختارانه زنان سرکوبشده، آن هم در حالی که امپراطوری ایالات متحده سعی در تحریف اطلاعات و درک نسبت به “زنان” دارد، یک هدف اساسی از جبهه فمینیست ضد استعماری در حال ظهور در ایالات متحده است.
جهتدهی افکار عمومی توسط رسانهها
در رسانههای غربی، آنجا که داستانی درباره جنگ مطرح میشود، زنان هم ناتوان جلوه داده میشوند، و هم به عنوان یک مهره اساسی برای نیروی نظامی تماماً “داوطلب” ایالات متحده که مسئول انجام جنگ است، ترسیم میشوند. در شرح این ایده، الیسون کول، مفهوم “قربانی بودن” در توجیه کار ماشین جنگ بوش، تحلیل میکند. کول استدلال میکند که ایده “قربانی بودن” به عنوان عاملی برای ایجاد انگیزه در مردم برای حمایت از جنگ، زنانه جلوهدادن تروریستهای فرضی آنان و برای توجیه اعمال خشن ایالات متحده، مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین، جنسیت برتر و گفتمانهای استعماری در قلب چنین ساختارهایی از “قربانی بودن” قرار دارند و با یکدیگر عجین هستند.
برخی زنان به عنوان نماد مطرح میشوند، گویی که نماینده تمام زنان با آن هویت، موقعیت یا حرفه خاص هستند. جسیکا لینچ به عنوان نماینده تمام سربازان زن ایالات متحده معرفی میشود و کاندولیزا رایس به عنوان نماینده تمام زنان رنگینپوست در ایالات متحده. دکتر رحاب رشيد طه العزاوي، میکروبیولوژیست عراقی، و دکتر هدى صالح مهدي عماش به عنوان دکتر جرم (Dr Germ) و خانم سیاهزخم (Mrs Anthrax) در رسانههای ایالات متحده مورد توهین واقع شدند. اسم این دو زن که به اتهام تولید سلاحهای تخریب جمعی –سلاحهایی که هرگز پیدا نشد– از آنها یاد میشود، بیش از همه زنان عراقی در رسانههای آمریکایی تکرار شده است. چرا که آنها باید نمایانگر تمام زنان عراقی میبودند. زنان عراقی و افغانستانی هم به عنوان شیاطین و هم بعنوان قربانیان طالبان، القاعده و صدام حسین معرفی میشوند. اما رسانههای ایالات متحده به ندرت این زنان را بعنوان قربانی و یا مقاوم در برابر حملات آمریکا معرفی میکنند.
نادین سینو یک تحلیل مخالف دارد که روایت رسانههای غالب را به چالش میکشاند. او مدعی است که بلاگرهایی مانند ریوربند (Riverbend)، یک زن جوان عراقی که از سال 2003 وبلاگنویسی میکند، توانستهاند به جنگ دسترسی پیدا کنند و بُعد انسانی جنگ را برای مخاطبان در ایالات متحده و عراق، نشان بدهند؛ یک روایت از دید مردم عادی.
زندگی زنان در میدان جنگ
با گسترش جنگهای ایالات متحده، برخی زنان برای خدمت نظامی در عرصه ملی داوطلب میشوند، به جنبشهای مقاومت میپیوندند و در نقش انتحاری عمل کرده یا در زمینه اطلاعات نظامی فعالیت میکنند. زنان دیگر از میدان جنگ دوری میکنند، از چشم سربازان اشغالگر پنهان میشوند، همچنان به پرورش فرزندان میپردازند، کمکهایی ارسال کرده یا بدن خود را به عنوان سرگرمی به سربازان مرد میفروشند. مشارکت زنان به عنوان سرباز ایالات متحده در این جنگ تحت فشارهای اقتصادی موجود در ارتش گسترش یافت، حال آنکه بالاترین ریسک تجاوز و مرگ برای زنان سیاهپوستی بود که در سال 2003 بیش از 50 درصد از زنان مشمول لیست ارتش ایالات متحده بودند.
گفتگو بین انورادا کریستینا و الی پینتدکرو، به جزئیاتی از تجربیات پیچیده زنان در نیروهای نظامی ایالات متحده و ارتباطات بین “نژاد، نظامیگری، ابوغریب، فرهنگ ایالات متحده، فمینیسم و صلح” میپردازد. با این وجود، بازتاب واقعیت زندگی آنان، با تأکید مداوم رسانهها و بحثهای عمومی در ایالات متحده بر نیاز زنان به محافظت شدن یا نقش آنان به عنوان حامی جنگهای مردانه، کمرنگ شده است.
منابع:
کلیه مطالب این صفحه برگرفته از کتاب “Feminism and War:Confronting US Imperialism” میباشد. برای مطالعه بیشتر به وبسایت bloomsbury.com مراجعه کنید.
بدون دیدگاه