تغییر پوشش زنان مصر، از گذشته تا به امروز
مصر، اولین مستعمره اروپا
مصر، اولین کشور عربزبان بود که بار تجاوزات استعماری اروپا را متحمل شد. از سال 1852، بریتانیا بهطور پیوسته عمدتاً برای محافظت از مسیر تجارت زمینی به هند حضور خود را در شمال مصر افزایش داد. دولت بریتانیا، چشماندازی بزرگ برای ایجاد یک زنجیره پایدار مستعمرات، از مصر تا آفریقای جنوبی داشت. در چشمانداز ژئوپلیتیکی، مصر اهمیت زیادی برای بریتانیا داشت؛ زیرا باز شدن کانال سوئز کوتاهترین مسیر را برای دسترسی به شرق از طریق دریای سرخ و کل قسمت شمال شرقی آفریقا فراهم میکرد.
بریتانیا با حیلهگری از زنان و مسائل آنها بهانهای برای طولانی کردن حضور خود و پیشبرد برنامه امپریالیستی در مصر استفاده کرد.در طول دهه 1870، زمانی که استعمار بریتانیا در مصر حاکم بود، شرقشناسان مقیم این کشور، زنان مصری را محجبه و سر تا پا پوشیده معرفی میکردند و پوشش کامل آنها را علت اصلی عقبماندگی فرضی خود میدانستند. تصویرسازی که این مفهوم را نشان میداد در آن دوران رایج بود.
ادعای ظلم اسلام نسبت به زنان مسلمان
در میان خاورشناسان انگلیسی، تلاشی عمدی، برای ترسیم جامعه به گونهای صورت گرفت که اسلام را نسبت به زنان ظالمانه نشان دهد و آن را با حجاب مرتبط دانست. لرد کرومر(Lord Cromer)، سرکنسول بریتانیا در مصر، اتفاقات مهم آن زمان را در کتاب خود “مصر مدرن(Modern Egypt)” آورده است. کرومر در این کتاب اظهار داشت در حالی که مسیحیت جایگاه زنان را بالا میبرد، اسلام به دنبال تحقیر آنها است. او تفاوتهای بین زنان مسلمان و غربی را با اغراق به تصویر میکشد و تأکید میکند که «زنان مسلمان هنگام حضور در مجامع عمومی صورت خود را میپوشانند که این به معنی انزوای اجتماعی آنهاست».
در مقابل، او مدعی شد که «زنان اروپایی اجازه میدادند چهرههایشان توسط عموم دیده شود، و تنها معیارهای حیا، حرکت آنها را محدود میکرد». کرومر هم حجاب و هم تفکیک جنسیتی را نشاندهنده دیدگاه انحرافی اسلام درباره تمایلات جنسی میدانست و در اروپای قرن نوزدهم، این دیدگاه کفرآمیز تلقی میشد.2
فراگیر شدن تئوریها بر علیه اسلام
این تئوریها در روایت اروپایی برجسته شدند، و با تقویت تلقی از اسلام به عنوان دینی که زنان را تحقیر میکند، حجاب به نمادی از اطاعت محض آنها و ظلم اساسی تحمیلشده توسط ایمان تبدیل شد. این دیدگاه، در اواخر قرن نوزدهم، به ویژه در فرانسه و بریتانیا، مورد توجه قرار گرفت، زیرا هر دو کشور به دنبال گسترش و تحکیم سلطه خود بر سرزمینهای اسلامی بودند.3
از مخالف با سرسختیهای دین اسلام ، تا ممنوعیت حق رای برای زنان
از قضا، لرد کرومر، علیرغم حمایت از چنین دیدگاههایی، اتفاقاً از مخالفان سرسخت حق رأی زنان در بریتانیا بود و حتی در مقطعی به عنوان رئیس انجمن حق رأی زنان خدمت کرد. او در یک سخنرانی علیه اعطای حق رای به زنان گفت: “آیا یک قدرت امپراتوری باید نفوذ ملایم زنان را نادیده بگیرد؟ قدرتی که اقتدار خود را با ملایمت و در عین حال مقتدرانه اعمال میکند. آیا شایسته است این قدرت را از زنان سلب کنیم و در عوض آنها را محدود کنیم.
نظر شرقشناس معروف درباره دخالت اروپا در قاهره
ادوارد دبلیو لین(Edward W. Lane)، شرقشناس، در نامه خود که از افزایش نفوذ اروپا در قاهره ابراز ناراحتی میکند، او اظهار میکند که مقامات مصری لباس سنتی خود را (مشابه آنچه در استانبول اتفاق افتاد) کنار گذاشته و لباسهای غربی را پذیرفتهاند. لین (که خودش همیشه پس از ورود به مصر به جای لباسهای تنگ و خشن غربی از لباسهای گشاد و راحت مصری استفاده میکرد) این تغییر در لباس محلی را پوچ میدانست. وی اعتقاد داشت که اکنون این افسران مصری “کت، جلیقه و شلواری به تن داشتند که به اندازه لباس ما تنگ است.” لین همچنین ادعا کرد که همه این تغییرات بخشی از یک فرآیند بزرگتر است که در آن مصریها به سرعت، سبک زندگی اروپایی را در پیش گرفتند، به طوری که عملاً یک تقلید همه جانبه بود.
گمرک اروپا همه چیز را در دست گرفته بود! حتی مردم، به ویژه افراد ثروتمند، در حال تعویض مبلمان خانههای خود بودند. مبلمان سنتی خاورمیانه، از جمله مبلمان دربار، کنار گذاشته و با صندلیها و میزهای اروپایی جایگزین میشد. لین، همچنین مشاهده کرد که برخی از مصریها از این تغییرات به شدت خشمگین شدند. آنها دقیقاً این را نشانههایی از دگرگونیهای عمیقتر و اجتناب ناپذیرتر میدانستند که در حال رخ دادن بود.4
ممنوعیت حجاب در مدارس دخترانه
استعمار با استفاده از ابزار خود در صدد تضعیف اهمیت حجاب در میان مصریان برآمد و از اعمال زور یا اجبار در این زمینه هیچ تردیدی نداشت. ترامواها از اواخر دهه 1890 در مصر فعال بودند و دختران دانشآموز، گهگاه بدون حجاب، در ایستگاههای تراموا منتظر میماندند تا در مسیر رفت یا برگشت به مدرسه، بر واگنهای مخصوص زنان سوار شوند.
تعداد مدارس دخترانه افزایش یافت، از جمله مدارسی که حجاب در آنها الزامی نبود و برخی حتی پوشیدن آن را ممنوع کردند. یکی از معلمان مدرسه دخترانه مبلغان آمریکایی در اقصر که در ابتدا دانشآموزان مسیحی در آن حضور داشتند، به یاد میآورد که در طول امتحانات پایان سال، دختران مجبور شدند بدون حجاب در انظار عمومی ظاهر شوند. این نیاز برای دختران (احتمالاً مسیحی) چالشی بزرگ بود، که «برای اولین بار در زندگی خود با چهرههایشان» در انظار عمومی حضور یافتند.
حمایت از بیحجابی برای تمام مردم
کمپین حذف حجاب توسط استعمارگران تأثیر بسزایی در گسترش آموزش داشت. زنان تحصیلکرده حجاب و گوشهنشینی را رد میکردند و مردان تحصیلکرده نیز که میخواستند همسرشان در کنار آنان باشد، از بیحجابی حمایت میکردند. در دهه 1950، حجاب در مصر لغو شد، اگرچه هنوز در میان «طبقه متوسط به پایین (محافظهکارترین طبقه)» پابرجا بود.
افراد مؤثر در مسئله کشف حجاب
قاسم امین، نویسنده معروف اهل مصر، به عنوان یکی از چهرههای کلیدی که مسئول بیحجابی بود، ایفای نقش کرد. در اوایل قرن بیستم، قاسم امین نقشی حیاتی در تسهیل و تسریع روند حجابزدایی در مصر داشت. امین، در اثر مشهور خود، «رهایی زنان(The liberation of women)»، از تحول تدریجی و دقیق در جایگاه زنان دفاع کرد و بر اهمیت آن در پیشرفت جوامع اسلامی تأکید کرد. وی در کمال تعجب اظهار داشت: «ترک حجاب زنان مغایرتی با مبانی اسلام ندارد». علیرغم اینکه در ابتدا با مقاومت قابل توجهی مواجه شد، افکار امین به تدریج مورد پذیرش قرار گرفت و در سراسر مصر گسترش یافت. در نهایت، آنها از مرزها فراتر رفتند و به «کشورهای پیشرفته عربی» مانند سوریه، اردن، لبنان و عراق رسیدند.5
تغییر موضع قاسم امین از حامی حجاب به مخالف حجاب
قاسم امین، یک وکیل مرفه مصری، در اوایل دهه 1890 تحصیلات خود را در فرانسه دنبال کرد و با ایدئولوژیهای غربی در مورد مسائل زنان و حجاب آشنا شد. در این دوره یک نویسنده فرانسوی به نام هانری دارکورت (François-Henri d’Harcourt) کتابی منتشر کرد که در آن دیدگاه خود را در مورد حقارت ادعایی اسلام و انقیاد زنان در دین بیان میکرد. دارکور سنت حجاب و تفکیک جنسیتی را به عنوان شاهدی بر این حقارت فرضی اعلام کرد. در پاسخ، امین نوشتهای پرشور با عنوان «Les Egyptiens: Reponse a M. le duc D’Harcourt» نوشت که در آن بسیاری از انتقادات دارکور را رد و با قاطعیت از سنتهای اسلامی از جمله حجاب و تفکیک جنسیتی دفاع کرد. علاوه بر این، امین حتی از زوال اخلاقی موجود در جوامع اروپایی به دلیل موضع آنها در مورد اختلاط جنسیتی انتقاد کرد.6 با این حال، تغییر دیدگاه او اینجا متوقف نشد.
دوران زندگی امین در اروپا و تغییر موضع او
امین، همراه با دیگران از نسل خود، نماینده اعراب و مسلمانان پیشگامی بود که همگرایی دو فرهنگ متمایز را در دوران زندگی خود در یک محیط اروپایی تجربه کردند. در این دوره، امین سعی کرد ابتدا به برداشتهای اروپایی از اسلام و مسلمانان بپردازد، به ویژه آنهایی که دارکور بیان کرده بود. پیش از آنکه پاسخهای قبلی خود را به استدلالهای دارکور دوباره ارزیابی کند.
از آنجایی که قاسم امین خود را در حال گذراندن دورهای از دگرگونی ایدئولوژیک میدید، با زندگی در محیط مصر و اروپا، ناخواسته افکار رایج اروپایی آن عصر را در اندیشه و ادبیات عربی ادغام کرد. او از طریق ترجمه این ایدهها، آنها را با مجموعه دیگری از مفاهیم که قبلاً در جوامع اسلامی مورد بحث قرار میگرفت، در هم آمیخت. بحثهایی که در جوامع اسلامی جریان داشت، حول این مفهوم بود که آنها باید تلاش کنند تا «به اروپا برسند» و به طور خاص از پیشرفتهای علمی و فناوری اروپا الگوبرداری کنند. در نتیجه، این آمیختگی دیدگاههای اروپایی درباره اسلام و زنان مسلمان، همراه با اشتیاق جوامع اسلامی برای پذیرش غربگرایی، تأثیر کتاب امین را دوچندان کرد. کتاب وی بحثهای جنجالی زیادی را پس از انتشار در سال 1899 برانگیخت.
فراگیر شدن بیحجابی و شروع عصر ترک حجاب
از اواسط قرن نوزدهم تا پایان دوران جمال عبدالناصر در اواخر دهه 1960، ترک حجاب رو به افزایش بود. حتی طبقات متوسط رو به پایین که به حمایت سرسختانه از حجاب معروف بودند، به گرایش گسترده زنان برای عدم استفاده از حجاب پیوستند. دهه 1920 تا 1960 را میتوان دورانی دانست که برهنه شدن و ترک حجاب ارزش یافت.
نقش دولت مصر در افول حجاب
در دهه 1950 با ظهور جنبشهای سیاسی و ایدئولوژیک، حکومت به سمت سوسیالیسم رفت و جمال عبدالناصر با این افکار به قدرت رسید. در مصر، این منجر به اصلاحات ارضی، ملی شدن کارخانهها و تغییراتی در سیاست شد که دربهای جدیدی را به روی طبقات کارگر گشود. به عنوان مثال، آموزش برای همه افراد واجد شرایط، از سطح ابتدایی تا دانشگاه، قابل دسترسی بود. تعهد دولت به شکستن موانع و ریشهکن کردن اختلافات طبقاتی تا حدودی به گسترش حجاب کمک کرد. این اتفاق با توجه به اینکه در دهه 1940 حجاب عمدتاً نمادی از شکاف طبقاتی بین شهروندان ثروتمند و مردم متوسط رو به پایین و زنان روستایی بود، بسیار عجیب به نظر میرسید. دولت فعالانه برابری زنان با مردان و حقوق آنها را در آموزش و سایر زمینهها تلاش میکرد.
زنان در قانون اساسی 1956 مصر حق رأی را به دست آوردند. در سال 1962، زنان به مناصب ارشد دولتی منصوب شدند و کسانی که چنین نقشی را داشتند، مانند اکثریت زنان جامعه، حجاب نداشتند. در اواخر دهه 1950، حجاب به حدی رایج شد که طی یک سخنرانی، شهروند مصری جسورانه خواستار الزام زنان به داشتن حجاب شد. با این حال، ناصر این درخواست را رد کرد، زیرا او نمیخواست با بخش قابل توجهی از جمعیت که در آن زمان حدود 10 میلیون نفر تخمین زده میشد، وارد درگیری شود.
افزایش دانشجویان دختر و ایجاد مشکلات اقتصاد
در دهه 1960، با رایگان شدن تحصیل، تعداد زنانی که در دانشگاهها ثبتنام میکردند افزایش یافت. این افزایش تعداد دانشجویان دختر از نظر تأمین منابعی مانند مسکن، حملونقل و سالنهای سخنرانی به ویژه در شهرها و دانشگاهها با مشکلاتی مواجه شد. این چالشها محدود به زنان نبود، بلکه همه دانشآموزان را تحت تأثیر قرار داد. دانشآموزان دختر که از نظر فرهنگی حضور در مجاورت مردان را ناخوشایند و نامناسب میدانستند، اکنون مجبور بودند در سالنهای سخنرانی شلوغ شرکت کنند و از طریق وسایل حملونقل عمومی پر ازدحام رفتوآمد کنند. به علاوه، این در زمانی اتفاق میافتاد که شرایط اقتصادی رو به وخامت بود و مصرفگرایی تجملی فقط برای نخبگان ثروتمند قابل دسترسی بود. بیشتر کالاهای موجود در بازار، از جمله لباس و مد غربی، فراتر از توان خرید اکثر زنان جوان بود.7
اگر دوست داری درباره نتایج تغییر در رفتار رفتار زنان جامعه و سود زیانهای این تغییر بیشتر بدونی، مطالعه مقاله ” سرمایهداری، الگوی سو استفاده از زنان” رو از دست نده.
حجاب ارزانقیمت و گرایش دختران جوان
تغییر محسوسی در میان دختران جوان به سمت حجابهای ارزان قیمت در دورهای خاص مشاهده شد. این تغییر به دلیل عرضه محدود لباسهای غربی و گرانی آنها انجام گرفت و باعث شد دختران مصری از شکل جدیدی از پوشش اسلامی که شامل روسری و لباس سنتی ضیاء بود استقبال کنند. این تحول غیرمنتظره همه را در خیابانهای قاهره و دیگر شهرهای مصر در دهه 1970 غافلگیر کرد. مورخان و جامعهشناسان نتوانسته بودند این روند را پیشبینی کنند.
جنبش فمینیستی نیز از حجاب جدید زنان مصری انتقاد کرد. یک روزنامهنگار برجسته به نام آمنه السعید، که متعلق به نسل اول زنان مصری در جنبش فمینیستی بود، با نوشتن سرمقالهای در مجله فمینیستی حوا(Hawwa)، حجاب را محکوم کرد. او حجاب را به «کفن مرده» تشبیه نمود و آن را «بزرگترین مانع تمدن و پیشرفت» اعلام کرد.
«آرامش درونی» دلیل عمده گسترش حجاب
گسترش حجاب توجه محققان را به خود جلب کرد که به دنبال درک دلایل این تغییر سریع در پوشش زنان بودند. زینب رضوان، یکی از دانشگاهیان مرکز تحقیقات ملی در قاهره، نظرسنجی را برای بررسی انگیزههای انتخاب زنان برای پوشش حجاب انجام داد. از میان زنان محجبه مورد بررسی، 50 درصد آرامش درونی را دلیل اصلی انتخاب خود عنوان کردند. 19 درصد میخواستند از آزار عمومی اجتناب کنند، در حالی که 20 درصد افراد هدفشان جلب احترام بیشتر از سوی دیگران بود. در این بین، یک شایعه در جامعه مصر پخش شد که برخی از زنان به دلیل انگیزههای مالی توسط اخوان المسلمین یا عوامل عربستان سعودی، حجاب گذاشتهاند.
به وجود آمدن اذیت جنسی برای زنان
حرکت به سمت حقوق زنان در مصر با مطالبات برای حق رأی و آزادی پوشش، تحت تاثیر استعمارگران و کسانی که فرهنگ غربی را راهی ایدهآل برای زندگی میدانستند، آغاز شد. در کنار رونق حجاب، اتفاقات ناگواری بر اثر آزادی پوشش عدهای از زنان و دختران مصری افتاد. متاسفانه طولی نکشید که آزار جنسی زنان در جامعه مصر رو به افزایش گذاشت.
در حال حاضر، آزار و اذیت جنسی در مصر، به ویژه پس از انقلاب 25 ژانویه 2011، به شدت مورد بحث است. مشکلی که اکثر زنان مصری را بدون توجه به سن، طبقه اجتماعی، پیشینه مذهبی یا نحوه پوشش آنها تحت تاثیر قرار میدهد. انواع مختلف آزار و اذیت شامل « متلکگویی، تماس فیزیکی، تعقیب، خیرهشدن نامناسب، رفتار غیراخلاقی، و قرار گرفتن در معرض اعمال ناشایست» است.8
مرکز حقوق زنان در مصر به رهبری نیهاد ابوالکمسان تحقیقی در این زمینه انجام داد. این مطالعه که در سال 2008 انجام شد، شامل بیش از 2000 مرد و زن محلی و همچنین بیش از 100 زن خارجی بود. نتایج نشان داد که 83 درصد از زنان مصری و 93 درصد از زنان خارجی اعتراف کردند که تجربهی تجاوز جنسی را داشتهاند.9 متأسفانه خشونت علیه زنان و آزار جنسی گسترده در مصر ادامه دارد. در واقع، یک نظرسنجی در سال 2017 نشان داد که تقریباً دو سوم مردان مصری در مکانهای عمومی به آزار و اذیت جنسی زنان یا دختران پرداختهاند.10
منابع:
- 1. تصویر شرق شناسان در دهه 1870 از زنان مصر
- 2. Cromer, Modern Egypt, 2, 155–57
- 3. Leila, Ahmed, A Quiet Revolution: The Veil's Resurgence, from the Middle East to America, London: Yale University Press, 2011, p. 24
- 4. Ahmed, Leila. Women and Gender in Islam: Historical Roots of a Modern Debate. Yale University Press, 1992, p. 42.
- 5. This quotation and those in the following two paragraphs are from Albert Hourani, “The Vanishing Veil a Challenge to the Old Order,” UNESCO Courier, January 1956, 35–37.
- 6. Joseph A. Massad, Desiring Arabs (Chicago: University of Chicago Press, 2007), 56.
- 7. افزایش دانشجویان دختر و ایجاد مشکلات اقتصادی
- 8. Rogers, M. 2010. Why Is Sexual Harassment in Egypt so Rampant? CNN, November 1, 2010.
- 9.Shoukry, A., and R.M. Hassan. 2008. Clouds in Egypt’s Sky: Sexual Harassment: From Verbal Harassment to Rape. The Egyptian Center for Women’s Rights.
- 10.Miriam Berger, “The Car Ad Tried to Extol its HD Camera. Instead, it Promoted Sexual Harassment in Egypt, Critics Say,” Washington Post, December 30, 2021.
بدون دیدگاه