تجاوز، دلیل اصلی فروپاشی یوگسلاوی

یوگسلاوی؛ کشوری قدرتمند و مستقل

یوگسلاوی کشوری در جنوب شرقی اروپا بود که پس از جنگ جهانی اول با اتحاد کشورهای کوچک‌تری مانند اسلوونی، کرواسی و صربستان شکل گرفت. این کشور علاوه بر برخورداری از موقعیت استراتژیک جغرافیایی، دارای یک حاکمیت مستقل سیاسی و اقتصادی از بلوک‌های شرق و غرب بود و همین موضوع بر اهمیت آن می‌افزود. یوگسلاوی بخاطر سیستم اقتصادی خاص خود، که چیزی بین اقتصاد کمونیستی و سرمایه‌داری بود، جایگاه اقتصادی مطلوبی را به دست آورد. اما همین اقتصاد مطلوب، با سیاست‌های مداخله‌جویانه بسیاری از قدرت‌ها مواجه شد؛ زیرا قدرت‌های جهانی وجود یک حاکمیت مستقل را نمی‌پسندیدند.

رفاه مثال‌زدنی مردم در یوگسلاوی

استانداردهای زندگی در یوگسلاوی سابق بهتر از اتریش امروزی بود که بر اساس گزارش‌های کیفیت زندگی در سال 2019، برای دهمین بار متوالی بهترین کیفیت زندگی را دارد. در یوگسلاوی سابق مراقبت‌های بهداشتی برای همه رایگان بود و دانشگاه‌های پزشکی آن در سراسر جهان مورد تایید بودند. همچنین هر کارگر سالانه معاینه پزشکی رایگان داشت. از دبستان تا دانشگاه، تحصیل رایگان بود و تنها هزینه خرید کتاب‌های درسی اخذ می‌شد.
این کشور در سال 1972 با مشارکت پلیس و ارتش، شیوع آبله را ظرف دو ماه متوقف کرد. حتی در مواردی دولت به مردم آپارتمان رایگان می‌داد. این آپارتمان ملک مردم نبود اما حق اجاره آن را داشتند. در یوگسلاوی سابق، مردم 5 تا 6 هفته مرخصی با حقوق در سال داشتند. کارمندان نه ساندویچ از خانه به سر کار می‌بردند و نه غذا می‌خریدند؛ زیرا شرکت‌ها به آن‌ها کمک هزینه وعده غذایی می‌دادند. از همه مهم‌تر، یوگسلاوی کشوری مستقل از شرق و غرب بود که الگوی سومی را ارائه می‌داد.

ولی خب سوال مهم این است که چرا یوگسلاوی تجزیه شد؟!

نقشه یوگسلاوی

یوگسلاوی چگونه تجزیه شد؟!

اختلافات قومیتی، پاشنه آشیل یوگسلاوی

پس از درگذشت یوسیپ تیتو، رئيس جمهور اقتدارگرای یوگسلاوی، تفاوت‌های زبانی، فرهنگی و سیاسی در هر منطقه خودمختار یوگسلاوی بروز پیدا کرد. آلمانی‌ها از استقلال اسلوونی و کرواسی، و ایالات متحده از جدایی‌طلبان غربگرا در بوسنی و مقدونیه حمایت می‌کردند. صربستان نیز ادعاهای خود در مورد مونته نگرو و کوزوو را به زبان می‌آورد. همین موضوع باعث بروز جنگ‌های مختلفی بین سال‌های 1991 تا 1995 توسط صرب‌ها و کسانی که توسط غرب حمایت می‌شدند، گردید. این جنگ‌ها منجر به شکل‌گیری مناطقی با حاکمیت‌های مستقل شد. ایالات متحده و اروپا، از طریق دولت هم‌پیمان خود آلبانی، به دنبال تکمیل فروپاشی یوگسلاوی، برای جلوگیری از بازگشت یک کشور مستقل بودند.

درگدشت یوسیپ تیتو
درگدشت یوسیپ تیتو

تکه تکه شدن و در نهایت فروپاشی یوگسلاوی

میلوسویچ، رئیس جمهور صربستان، تلاش کرد تا آنچه از یوگسلاوی سابق باقی مانده بود را حفظ کند. به همین دلیل کنترل نظامی و سیاسی خود را بر کوزوو و مونته نگرو تشدید کرد. او سعی کرد ساختار اداری و سیاسی-فرهنگی صربی را بر جمعیت آلبانیایی تحمیل کند. این امر جنبش استقلال اقلیت آلبانیایی را برانگیخت. آلبانی با تشویق ایالات متحده، بریتانیا و ترکیه به تامین‌کننده اصلی تسلیحات و پشتیبانی لجستیکی برای تجزیه نهایی یوگسلاوی تبدیل شد.
آلبانیایی‌ها رویای تشکیل آلبانی بزرگ را در سر می‌پروراندند و در اولین گام به دنبال آزادسازی کوزوو بودند.2 غربی‌ها نیز با تحریک گروهک‌های مسلح در کوزوو به دنبال از بین بردن حاکمیت صرب‌ها در این ناحیه از یوگسلاوی بودند. لذا پس از لشکرکشی صرب‌ها به این منطقه و با بهانه نقض قوانین حقوق بشر، نیروهای ناتو منطقه را بمباران کرده و صرب‌ها را به عقب راندند. این ماجرا در نهایت به استقلال کوزوو انجامید.3

دخالت‌های بی‌پایان کشورهای غربی

«جنگ یوگسلاوی» نقطه عطفی در توسعه هژمونی نظامی آمریکا بود. پس از فروپاشی شوروری، آمریکا به دنبال فراگیر کردن سلطه‌گری خود در سطح جهان بود. بنابراین برای مقابله با هر حاکمیت مستقلی که در مقابل او ایستاده بود، وارد عمل شد. این اولین باری بود که یک کشور اروپایی مثل کشورهای آمریکای مرکزی مورد مداخله ایالات متحده آن‌ هم بدون اجازه شورای امنیت قرار می‌گرفت. کیت هادسون، تهیه‌کننده و نویسنده آمریکایی، جنگ ناتو علیه یوگسلاوی را فرایندی می‌دانست که از خیلی قبل‌تر آغاز شده بود: «آمریکا در نظر داشت میولوسویچ که آخرین رئيس جمهور یوگسلاوی بود را حذف کند. چراکه او مانع الحاق کامل یوگسلاوی به چارچوب سیاسی غرب (نئولیبرالیسم) می‌شد.»

تجاوز جنسی به زنان؛ بهترین عامل تحریک احساس مردم

در جنگ یوگسلاوی دخالت‌های آمریکا و ناتو بسیار مشهود است. غرب در این دوره از ابزارهای مختلفی مانند سوءاستفاده از حق تعیین سرنوشت (برای تجزیه و نابودی یوگسلاوی متحد) و القا آن به مردم یوگسلاوی جهت جدا شدن ایشان، با چاشنی تحریک احساسات دینی، قومی و نژادی استفاده کرد. ابزار دیگر غرب، استفاده از عواطف زنان جهان تحت بیرق فمینیسم بود. دولت‌های غربی توانستند با خبرسازی و کشته‌سازی و ساختن داستان‌های تخیلی مبنی بر تجاوز‌های صدهزار نفری صرب‌ها علیه زنان کروات بوسنی، حمایت‌ کشورهای مختلف و بویژه افکار عمومی داخلی خودشان را برای حمله به یوگسلاوی جلب کنند.
در واقع خبرسازی و کشته‌سازی و تجاوز‌های چند‌صدهزار نفری رسانه‌های غرب تحت جریان فمینیسم، توانست حمایت زنان جهان را برای حمله به این کشور جلب کند. همین موضوع مقدمه‌ای برای بمباران این کشور توسط نیروهای نظامی غربی و سپس اشغال و تجزیه آن گردید. تاریخ به ما نشان داده تجاوز علیه زنان موضوعی بسیار حساس است که همیشه بهانه غرب برای سوء‌استفاده و دخالت در امور دیگر کشورها در مقاطع مختلف تاریخی، از جمله یوگسلاوی، و بعدها افغانستان و عراق می‌باشد.

پمپاژ رسانه‌ای ادعاهای جعلی تجاوز جنسی به زنان

هیچ مساله‌ای مثل مساله تجاوز جنسی به زنان باعث برانگیختن احساسات عمومی نمی‌شود. لذا اتهام وجود اردوگاه‌های تجاوز جنسی توسط غربی‌ها بصورت دقیق جهت برانگیختن خشم جنبش‌های زنان، بویژه در غرب و آمریکا و آلمان، طراحی شده بود. انگ زدن به صرب‌ها به‌عنوان «متجاوزان نازی» برای جلب نظر جریان اصلی لیبرال جامعه غربی بسیار موثر بود. عالی‌ترین جایزه ژورنالیسم در آمریکا، جایزه پولیتزر، به سه ژورنالیست مستقر در بوسنی داده شد که اخبار آن‌ها از نظر سند بسیار ضعیف بودند.4
نکته این است که زنان هر روزه در توسعه‌یافته‌ترین جوامع دنیا هم مورد تجاوز قرار می‌گیرند.5 پس طبیعتاً شکی نیست که این جنایات در وضعیت جنگ بیشتر می‌شود. اما باید توجه کرد که ایا اتهامات از یک خط روایت تبلیغاتی تبعیت می‌کند یا خیر؟ گزارشات تجاوز در یوگسلاوی آنقدر زیاد و شدید بود که برخی تحلیلگران فکر کردند که تجاوز به طور سیستماتیک، یعنی با دستور از بالا، انجام می‌گیرد. سِوکو عمرباسیک رهبر جامعه مسلمانان در کرواسی و اسلوونی، ادعا کرد که سه سرباز صرب به یک دختر مسلمان تجاوز کرده‌اند. او سپس نتیجه گرفت که «همه زنان مسلمان مورد تجاوز قرار گرفتند». البته مدرکی ارائه نکرد. در همین حال، رسانه‌های غربی هیچ توجهی به تجاوز علیه زنان صرب، که مدرک هم وجود داشت، نکردند.

زنان یوگسلاوی

روزنامه‌نگاران، در جستجوی زنان قربانی تجاوز در کوزوو

در جریان بمباران کوزوو و بحران پناهجویان نیز، تقاضای سیری‌ناپذیر روزنامه‌نگاران برای «داستان‌های تجاوز جنسی» برخی از امدادگران را کلافه کرده بود. دکتر ریچارد مونز، یک جراح آلمانی که با نهاد کمک‌های بشردوستانه در مقدونیه کار می‌کرد، به روزنامه دیلی ولت از نفهمی خبرنگاران شکایت کرد؛ زیرا درخواست مورد تجاوز برای مصاحبه داشتند! این در حالی بود که او در میان 60000 پناهجوی آلبانیایی کوزوو در کمپ خود، حتی با یک مورد تجاوز جنسی هم برخورد نکرده بود. نکته قابل توجه اینکه هرگز مدرکی برای تایید اتهاماتی که درباره تجاوز به صرب‌ها در کوزوو در میان دیگر ژورنالیست‌ها نیز آمده بود، پیدا نشد. با این حال داستان تجاوزهای آنچنانی صرب‌ها به زنان کوزوو توسط سخنگوی ارتش آزادی‌بخش کوزوو در لندن، جهت حمله زمینی ناتو به کوزوو، مکرراً مورد استفاده قرار گرفت.

تجزیه یوگسلاوی

زنان ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم

پایان ماموریت رسانه‌ای داستان تجاوز به زنان

وزارت خارجه بریتانیا تایید کرد که آمار تجاوز جنسی کاملاً تایید نشده است و آن را به دولت دانمارک که در آن زمان ریاست اتحادیه اروپا را بر عهده داشت، ارجاع داد. کپنهاگ موافقت کرد که این گزارش‌ها بی‌اساس بودند، اما آنها را تکرار می‌کرد. هر دو گفتند که اتحادیه اروپا موضوع «وحشی‌گری تجاوز جنسی» را در نشست دسامبر ادینبورگ خود، منحصراً بر اساس طرح آلمان مطرح کرده است. فران وایلد، مسئول میز بوسنی در وزارت خارجه آلمان، گفت که مطالب مربوط به تجاوز جنسی صرب‌ها بخشی از یک ادعای دولتی بوده است. با این حال هیچ تلاشی برای تایید از منابع بی‌طرف‌تر انجام نشد. علی‌رغم عدم وجود اطلاعات جامع، کمپین رسانه‌ای حول این موضوع توسعه یافت.

در رسانه این جنگ را نتیجه خشونت و توسعه‌طلبی‌های میلوسویچ و نه فرصت‌طلبی رهبران جدایی طلب و ملی‌گرا که توسط غرب تهییج و حمایت می‌شدند، می‌دانستند. برای القا این روایت، ادعا شد که میلوسویچ نژادپرست است. اما برخلاف تلقین رسانه‌ای غرب، او بر وحدت و اینکه یوگسلاوی برای همه قومیت‌ها بماند، تاکید داشت. فمینیست‌ها و یهودیان با این تکنیک‌ها به حمایت از هدف آمریکا و آلمان، که حمایت از تجزیه یوگسلاوی بود، برخواستند. در این راستا بنیاد رودر فین، که یک بنیاد روابط عمومی در سطح جهان است، به ویژه در تحریک یهودیان، بسیار موثر عمل کرد.6

اعتراض فعالان فمینیسم یوگسلاو به حجم دروغ‌پراکنی‌ها

برای فهم و درک جنگ یوگسلاوی باید بدانیم که رسانه‌ها به جای نقش قدرت‌های غربی، بر نقش تنش‌های قومی-باستانی و ناسازگاری‌های فرهنگی تأکید کردند. این فاجعه و این خطای تحلیلی آنچنان وخیم بود که حتی فمینیست‌های یوگسلاوی، که منتقد دولت بوده و به دنبال التیام بخشیدن به زخم‌های ناشی از جنگ و زنان مورد تجاوز بودند نیز، در مقابل جریانات رسانه‌ای و فمینیست‌های خارجی مجبور به اعتراض شدند. آنها مطلع بودند که چگونه مساله تجاوز جنسی با دروغ و شانتاژ خبری، که با هدف تشدید تنش قومی بود، اغراق شده است.
بسیاری از فعالان زن یوگسلاو نگران همه گروه‌های قومی بودند؛ زیرا همه دولت‌های خارجی در این جنگ‌ها تجاوز جنسی را دستکاری و سیاسی کردند و تعداد قربانیان را افزایش دادند. لذا این تفسیر مشهور رسانه‌ای باعث شد که افکار عمومی جهانی از عاملان اصلی این جنگ -که طی آن جنایات وحشتناکی، از جمله تجاوز، از هر طرف انجام شد- یعنی آمریکا، آلمان، انگلیس و… غافل شوند.

مصاحبه مامور سیا درباره فروپاشی یوگسلاوی

رابرت بائر، افسر سابق سیا، کتاب‌های زیادی نوشته است که اسرار سیا و دولت‌های بیل کلینتون و جورج دبلیو بوش را فاش می‌کند. او چندین بار دستگیر و بازداشت شد. بائر به عنوان یک مامور ارشد سیا در دوره 1991-1994 در یوگسلاوی و در خاورمیانه کار کرد. او در رابطه با جنگ‌هایی که منجر به فروپاشی یوگسلاوی گردید، مصاحبه‌ای دارد:
اولین کار شما در یوگسلاوی کجا و چه زمانی بود؟
رابرت بائر: در 12 ژانویه 1991 من، همراه سه مامور دیگر با هلیکوپتر در سارایوو فرود آمدیم. وظیفه ما این بود که مراقب تروریست‌های ادعایی ملیت صرب باشیم که انتظار می‌رفت به سارایوو حمله کنند.
تروریست‌های مورد نظر چه کسانی بودند و چرا قرار بود این حملات را انجام دهند؟

رابرت بائر: مدیران ما پرونده‌هایی درباره گروهی به نام «صربستان عالی» به ما دادند که شامل جزئیاتی درباره طرح‌هایی برای انجام یک سری حملات بمب‌گذاری به ساختمان‌های کلیدی در سارایوو در مخالفت با جاه‌طلبی بوسنی برای جدایی از یوگسلاوی سابق را نشان می‌داد.
آیا آن گروه واقعاً وجود داشت؟ و اینکه دقیقاً تحت فرماندهی سیا در سارایوو چه می‌کردید؟
رابرت بائر: چنین گروهی هرگز وجود نداشت! ستاد به ما دروغ گفت. ماموریت ما تهییج و گسترش وحشت در میان سیاستمداران بوسنی بود، فقط برای پر کردن سر آن‌ها با این ایده که صرب‌ها حمله خواهند کرد. برای شروع، ما داستان را پذیرفتیم، اما پس از مدتی از حقیقت ماجرا تعجب کردیم.
چرا وقتی این گروه به وضوح وجود نداشت، چنین ترسی را در سیاستمداران ایجاد می‌کردیم؟ ماموریت چگونه و چه زمانی به پایان رسید و آیا نامی داشت؟
رابرت بائر: برای من بعد از دو هفته تمام شد، من یک کار جدید در اسلوونی پیدا کردم. این عملیات یک ماه طول کشید و نام آن «ایستینا» بود، اگرچه حقیقت چیز دیگری بود!

رابرت بائر

چرا به اسلوونی رفتید؟
رابرت بائر: دستورالعملی دریافت کردم که اسلوونی آماده اعلام استقلال است. به ما چند میلیون دلار پول داده شد تا سازمان‌های غیردولتی مختلف، احزاب مخالف و سیاستمداران مختلفی که منشا اختلاف بودند را تأمین مالی کنیم.
در رابطه با اینکه سازمان سیا، کار خودش را با پروپاگاندا و تبلیغات پیش می‌برد، نظر خاصی ندارید؟ دیگر همکاران‌تان چطور؟
رابرت بائر: بسیاری از ماموران و افسران ارشد سیا به این دلیل که از انجام تبلیغات علیه صرب‌ها در یوگسلاوی خودداری کردند، به سادگی ناپدید شدند. من شخصاً از حجم دروغ‌هایی که از سوی آژانس‌ها و سیاستمداران ما تغذیه می‌شد، شوکه شدم! بسیاری از ماموران سیا بدون اینکه از کاری که انجام می‌دهند، آگاه باشند به تبلیغات وادار می‌شدند. همه فقط بخشی از داستان را می‌دانستند و تنها کسی که کل داستان را خلق می‌کرد و پیش‌زمینه را می‌دانست مدیران بالادست بودند.
پس هدف شما فقط تبلیغات علیه صرب‌ها بود؟
رابرت بائر: هم بله و هم خیر! هدف تبلیغات این بود که جمهوری‌ها را تجزیه کنند تا از سرزمین مادری‌شان یعنی یوگسلاوی جدا شوند. ما مجبور بودیم یک قربانی را انتخاب کنیم که همه آن‌ را سرزنش کنند. کسی که مسئول جنگ و خشونت باشد. صربستان به این دلیل انتخاب شد که از جهاتی جانشین یوگسلاوی بود!
اشاره کردید که رسانه‌ها تحت کنترل و تامین مالی بودند، دقیقاً چطور این اتفاق افتاد؟
رابرت بائر: این از قبل مشخص است، برخی از ماموران سیا مسئول نوشتن بیانیه رسمی بودند تا گویندگان در اخبار آن را بخوانند. البته مجریان خبر از آن غافل بودند، زیرا خبر را از رئیس‌شان می‌گرفتند و او از ماموران ما. همه مأموریت یکسانی داشتند؛ گسترش نفرت، نژادپرستی و اختلافات بین مردم از طریق رسانه.
در نهایت چرا فکر می‌کنید یوگسلاوی فرو پاشید و چرا دولت شما می‌خواست این کار را انجام دهد؟
رابرت بائر: همه چیز کاملاً واضح است، افرادی که به جنگ دامن زدند و شرایط صلح را دیکته کردند، اکنون صاحب شرکت‌هایی هستند که از منابع مختلف معدنی و امثال آن بهره برداری می‌کنند! آنها به سادگی شما را برده ساخته‌اند، مردم شما بیهوده کار می‌کنند و آن محصول به آلمان و آمریکا می‌رود. آنها برنده هستند! در نهایت مجبور خواهید شد آنچه را که خودتان ساخته‌اید بخرید و وارد کنید، و از آنجایی که پول ندارید، باید وام بگیرید، این ماجرای کل بالکان است!
شما هرگز به عنوان مامور سیا در کوزوو نبودید، اما آیا مداخله‌ای از جانب آمریکا در این منطقه احساس کردید؟
رابرت بائر: البته! کوزوو به دو دلیل مورد علاقه آمریکا بود، اول به دلیل منابع معدنی و طبیعی و دوم اینکه کوزوو پایگاه نظامی ناتو است. در قلب اروپا بزرگترین پایگاه نظامی آن‌ها قرار دارد.

پیام تامل‌برانگیز رابرت بائر برای مردم کشوری که نابود شد!

آیا پیامی برای مردم یوگسلاوی سابق دارید؟
رابرت بائر: بله دارم. گذشته را فراموش کنید، صحنه‌سازی و دروغین بود. آنها اذهان شما را دستکاری کردند، به آنچه می‌خواستند رسیدند و احمقانه است که شما هنوز از یکدیگر متنفر هستید، باید نشان دهید که قوی‌تر هستید و متوجه می‌شوید که چه کسی این را ایجاد کرده است. من صمیمانه عذرخواهی می‌کنم! به همین دلیل است که من مدت‌ها اسرار سیا و کاخ سفید را فاش می‌کنم.7

منابع:

9 دیدگاه

  • چقدر شبیه انقلاب ایران و ایران قبل از انقلاب بوده این یوگسلاوی اما احتمالا یه رگه سبزواری دارن چون اونا هم تکه کلامشون یوکه

    • سلام
      این ماجرا در مهر ۱۴۰۱ تکرار شد جالبه از روشهایی که قبلا موفق بوده دارند استفاده میکنند
      هر جا فتنه ای هست جا پای یهود اونجاست

  • “بسمه تعالی”
    با سلام
    واقعا تاریخ کسور یوگسلاوی عبرت آموز است؛ ان شا الله مردمشان متحد در مقابل متجاوزان دروغگو شوند.

  • کمتر دروغ بنویسید، اگر یک زن بوسنیایی دفاع اینگونه اتان از صرب ها را بخواند حالش ازتان و ادعاهای پوچ و دروغتان بهم خواهد خورد به ویژه که همسرش در سربرنیتسا در کشتارهای جمعی ضرب ها کشته شده باشد، و خودش و دیگر زنان از مردان جدا شده و به اردوگاههای دیگر فرستاده شده باشند و مردانشان را به گور دسته جمعی

    • از اینکه برای مطالعه این مقاله وقت گذاشتید و نظرتان را با ما به اشتراک گذاشتید متشکریم. اما از شما خواهش میکنیم قبل از اینکه به داده های مقاله نسبت “دروغ” و “ادعای پوچ” بدهید لطفا منابع این مقاله را مطالعه بفرمایید. قطعا ما در نگارش این مقاله به دنبال دفاع از صرب ها و تطهیر آنها نیستیم.در همه جنگ ها توسط همه طرفها نقض حقوق بشر بارها و بارها اتفاق افتاده و قطعا صرب ها نیز از این موضوع مستثنا نیستند. در این مقاله که با تکیه به منابع معتبری مانند آثار خانم هستر آیزنشتاین و دیگر تحلیلگران سرشناس تاریخ قرن ۲۰ نگارش شده بر موضوع بزرگنمایی نقض حقوق بشر توسط یک کشور ثالث یعنی آمریکا برای توجیه بمباران و تجزیه کشور یوگسلاوی، که رقیب ایدئولوژیک سرمایه داری محسوب میشد، تاکید شده است. پس از تجزیه یوگسلاوی، نهادهای حقوق بشری اروپایی مستقر در آلمان و انگلستان طی گزارشهایی تاکید کردند که آمار مربوط به تجاوزات سربازان صرب به زنان آلبانی و کوزوو اعتبار لازم را نداشته و آمار واقعی بسیار پایینتر از میزانی است که در زمان جنگ توسط رسانه های اروپایی و آمریکایی مطرح میشد. این در حالی است که اروپاییها آمارهای بسیار بالاتر و فاجعه بارتری از تجاوز به زنان خود را پس از جنگ جهانی دوم توسط سربازان آمریکایی تجربه کرده اند. برای مطالعه بیشتر در رابطه با اعترافات اروپاییها و آمریکاییها در رابطه با تعمیق اختلافات نژادی درمیان مردم یوگسلاوی با استفاده از مسئله ظلم به زنان، پیشنهاد میکنیم صفحات ۱۸۲ تا ۱۸۷ کتاب “فمینیسم اغوا شده” نوشته خانم آیزنشتاین را مطالعه بفرمایید. ممنونم از همراهی شما🙏🌹

  • با درود به شما. مطلب بسیار جالبی بود. اولین بار بود که از زاویۀ دیگری به این موضوع بر می خورم. تنوع مذهبی (مسیحیت ارتودکس، مسیحیت کاتولیک و اسلام) و تأکید بر داشتن نژاد جدا و زبان جدا (ولی حقیقت این بود که نژاد همه اسلاو جنوبی و زبان هم صربوکرواتی و قابل فهم برای تمام ساکنان یوگسلاوی) و داعیه مرکزین بلگراد از طرف صرب ها و کشتار و قتل عام مسلمانان از طرف صرب ها همیشه به عنوان عامل جنگ بالکان ذکر می شود. ولی در این مطلب از نقش آمریکا و حسادت ش برای از بین بردن یوگسلاوی و هیزم ریختن به آتش اختلافات آگاه شدم. ولی مطلب شما خیلی جانبدارانه نوشته شده است. انگار که صرب هستید. یوگسلاوی بدون میلوشویچ و بدون دخالت آمریکا هم از هم می پاشید.

    • با تشکر از توجه شما دوست عزیز
      ممنون میشیم اگر مطالب کامل‌تری به دنبال نظری که ثبت کردید، همراه با منبع برای ما ارسال کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *