سرگذشت زنان فلسطینی در اشغال و جنگ

نقش زنان فلسطینی در مقاومت

صبحی بیادسه (Subhi Biyadseh)، مورخ فلسطینی، در کتاب خود درباره روستای بقعه الغربیه، واقعه‌ای را ذکر می‌کند که روستاییان محلی برای او نقل کرده‌اند. طی دوران قیومیت بریتانیا در فلسطین، انگلیسی‌ها در سال 1936 روستای بقعه الغربیه را گلوله باران کردند. سپس ارتش همه مردان روستا را به اسارت گرفت و باعث شد زنان شبانه با فرزندان خود به پادگان‌های نظامی حمله کنند. تنها سلاح این زنان سنگ بود و با همان، خواستار آزادی همسران‌شان بودند.

واقعیت این است که مشارکت زنان فلسطینی در مبارزات آزادی‌خواهانه با ظهور نهضت فلسطین در اواخر قرن نوزدهم، با تاسیس اولین شهرک‌های یهودی‌نشین، آغاز شد. اولین فعالیت سیاسی قابل توجه زنان در شهر افولا (Afula) در سال 1893 بود؛ زمانی که زنان علیه ساخت یک شهرک جدید یهودی تظاهرات کردند.

مبارزه زنان فلسطینی با دشمنان خارجی

در دوره قیومیت بریتانیا (1948-1917) این زنان فلسطینی به تأسیس سازمان‌های خیریه، پیشبرد امور اجتماعی و همچنین مشارکت سیاسی در تظاهرات می‌پرداختند. در واقع پس از کشته شدن 9 زن فلسطینی طی شورش‌های «دیوار غربی» در سال 1929 در اورشلیم (قدس اشغالی)، علاوه بر اتحادیه زنان عرب، اولین انجمن ‌آن‌ها نیز تشکیل شد. این اتحادیه‌ها اقدامات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسیِ مختلفی از جمله برنامه‌ریزی و سازماندهی تظاهرات و نوشتن نامه به رهبران کشورهای عربی برای حمایت از فلسطینیان به راه انداختند. نقش زنان فلسطینی در مقاومت از قیومیت بریتانیا تا اسرائیل، تنها منحصر به وظایف آن‌ها به عنوان یک همسر، دختر و یا خواهر نمی‌شد! جالب است بدانید که این زنان با فروش و معاوضه جواهرات خود و در مقابل خرید سلاح و همچنین تأمین غذا، اطلاعات و موارد ضروری دیگر برای مجاهدان، مسئولیت اصلی حفظ و ارتقا مقاومت مسلحانه علیه اشغال خارجی‌ها را که عمدتاً توسط مردان انجام می‌شد، بر عهده گرفتند.

مبارزه مسلحانه زنان در فلسطین

گروه‌های مقاومت زنان به صورت مسلح هم فعالیت داشتند؛ از جمله «زهرات العقوان» (گل‌های داوودی)، که در ابتدا به عنوان یک سازمان خدمات اجتماعی در سال 1933 توسط دو خواهر به نام‌های «محبه و عربیه خورشید»، در شهر یافا تأسیس شد. این ماجرا به روزی برمی‌گردد که یکی از این خواهران به اسم محبه، شاهد صحنه‌ای دردناک از شلیک یک تک‌تیرانداز تحت فرمان بریتانیا به سر یک پسر فلسطینی در آغوش مادرش بود.

زهرات العقوان تا زمان سقوط یافا در سال 1948 مشغول مبارزه با گروه‌های مسلح یهودی بود. در این سال، اکثر جمعیت شهر، از جمله محبه خورشید، تحت پاکسازی قومی قرار گرفته و به طور اجباری از سرزمین خود رانده شدند و به اردن مهاجرت کردند.

مبارزه مسلحانه زنان در فلسطین

در جریان “نکبت” یا همین پاکسازی قومی، تقریباً 800,000 فلسطینی، که دو سوم جمعیت بومی را تشکیل می‌دادند، به دست شبه نظامیان صهیونیست اخراج شدند. پس از این واقعه، وضعیت اقتصادی و اجتماعی فلسطینیان به شدت بدتر شد.

مشارکت زنان فلسطینی در فعالیت‌های سیاسی

تا سال 1967، هیچ تشکل رسمی در حوزه اتحادیه‌های زنان وجود نداشت و تشکل‌های غیررسمی نیز به طبقات نخبگان محدود بودند. زنان پناهنده فلسطینی به فعالیت‌های اجتماعی روی آوردند و به کار خارج از خانه برای کسب درآمد پرداختند، امری که پیش از این در مناطق روستایی و خانه‌هایشان ممکن نبود. پس از شکست در جنگ شش روزه ژوئن 1967 که به “النکسه” معروف است و منجر به اشغال کرانه باختری، نوار غزه، بلندی‌های جولان و صحرای سینا توسط اسرائیلی‌ها شد، نهضت مقاومت فلسطین دوباره جان گرفت و بر فعالیت‌های اجتماعی و مدنی اولویت یافت.

بسیاری از فعالان زن فلسطینی به جناح‌های مقاومت اضافه شدند و در فعالیت‌های سیاسی شرکت کردند. مشارکت زنان در آن دوره، چه در زمینه مقاومت مسلحانه و چه در کارهای اجتماعی و سازمانی، ادامه پیدا کرد و منجر به ظهور شخصیت‌های انقلابی برجسته مانند شادیا ابوغزاله شد که یکی از اعضای فعال “جبهه مردمی آزادی فلسطین” بود. او در نوامبر 1968 در زادگاهش نابلس و به دلیل انفجار تصادفی بمبی که مشغول آماده‌سازی آن بود، جان باخت.

نام لیلا خالد نیز به عنوان اولین زن فلسطینی که در سال 1969 یک هواپیما را ربود، به سرعت در اخبار جهانی پخش شد. همچنین دلال مغربی، یکی از مجاهدین و اعضای شاخه مسلح جنبش فتح، در سال 1978 پس از ربودن اتوبوسی که از حیفا به تل آویو در حرکت بود، کشته شد. در این واقعه، 10 فلسطینی و 38 اسرائیلی جان خود را از دست دادند.

زنان فلسطینی در جریان انقلاب سنگ

در جریان اولین انقلاب سنگ که آغاز مقاومت مردمی علیه خشونت اشغالگران صهیونیستی بود، زنان فلسطینی با شرکت در تظاهرات گسترده با مردان همگام شدند و نقش مهمی در بازدارندگی از دستگیری و ضرب‌وشتم وحشیانه مردان ایفا کردند.

زنان فلسطینی در جریان انقلاب سنگ

با این حال، جایگاه زنان در فرآیندهای تصمیم‌گیری سیاسی ارتقا پیدا نکرد و از مشارکت در عرصه مقاومت مردمی کنار گذاشته شد.

امضای معاهده اسلو در سال 1993 به عادی‌سازی روابط با اسرائیل انجامید و به خیزش‌های مردمی پایان داد. این معاهده، اصول بنیادین خودمختاری، آزادی و عدالت را در ازای تثبیت قدرت سیاسی و اقتصادی واگذار کرد. هرچند زنان در سازمان‌های غیردولتی و جامعه مدنی فعال بودند، اما حضور آن‌ها در دولت جدید و خودگردان فلسطین کمرنگ و به حاشیه رانده شد. فرصت‌های شغلی آن‌ها عموماً محدود به مشاغلی مانند منشی، تایپیست و معلم مدرسه بود. زنان به عنوان فعالان سیاسی، در رهبری احزاب اصلی فلسطینی کمتر حضور داشتند.

شرایط خطرناک زنان و کودکان فلسطینی

در انقلاب سنگ دوم، به دلیل ماهیت نظامی‌تر آن، نقش مشارکت زنان محدودتر شد و به عملیات‌های انتحاری و شهادت‌طلبانه اختصاص یافت. آیت الاخرس، جوانی ۱۸ ساله از اردوگاه آوارگان دهیشه در بیت لحم، در مارس 2002 با بستن مواد منفجره به بدنش، خود را در مقابل سوپرمارکتی در اورشلیم منفجر کرد.

بر اساس گزارش سازمان عفو بین‌الملل، طی مدت درگیری، زنان فلسطینی در داخل و یا نزدیک خانه‌های خود و یا در حین جابه‌جایی از روستایی به روستای دیگر توسط نیروهای اشغالگر صهیونیستی کشته و زخمی شده‌اند. به علاوه تعداد زیادی از زنان فلسطینی نیز در زیر آوار خانه‌های تخریب‌شده، جان خود را از دست دادند. داستان‌هایی همچون کشته شدن نوران دیب، دختری ۱۰ ساله در زمین بازی مدرسه‌اش در «رفح»، به وضوح نشان‌دهنده خطراتی است که زنان و کودکان فلسطینی با آن مواجهند.

برخوردهای غیرانسانی متجاوزین با زنان فلسطینی

از سال 1967 تا 2014، 10,000 زن فلسطینی توسط نیروهای اسرائیلی دستگیر شده‌اند. عمدتاً این زنان در طی بازداشت، تحت شکنجه‌های روانی و بدرفتاری‌هایی همچون ضرب‌وشتم، آزار کلامی، تفتیش برهنه، آزار و اذیت جنسی و خشونت قرار گرفته‌اند. زندانیان زن فلسطینی در شرایط خطرناک زندگی کرده و از ملاقات محروم می‌شوند، در حالی که تحت فشار و آزار بازجویان مرد قرار دارند.

یکی از شاهدان این ظلم، ثمر صبیح است که در زمانی که دو ماهه باردار بود، دستگیر شد و در طول بازجویی‌های 18 ساعته روزانه، مکرراً تهدید به سقط جنین می‌شد. در زمان زایمان، او را با دستبند به دستان و پاهایش به بیمارستان منتقل کردند و تنها در حین زایمان سزارین، اجازه داده شد تا دستانش را فقط برای 30 دقیقه باز کنند.

زایمان یک خانم فلسطینی در ایست بازرسی!

بین سال‌های 2000 تا 2007، 69 زن فلسطینی در ایست‌های بازرسی نظامی به دلیل کمبود فرصت برای رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست دادند. یکی از این داستان‌های دلخراش مربوط به میسون الحیک است که فوریه 2002 در ایست بازرسی «حواره» متوقف شد. تنها چند لحظه پس از آنکه به آنها اجازه عبور داده شد، نیروهای اسرائیلی به سمت خودروی آن‌ها تیراندازی کردند. او کف ماشین دراز کشیده بود و از شدت درد و ترس گریه می‌کرد و فریاد می‌زد و بر اثر تیراندازی صهیونیست‌ها نیز، از ناحیه کتف مجروح و زخمی شده بود.

سپس سربازها آمدند و او را درحالی که بر روی زمین افتاده بود و خونریزی شدیدی داشت، وادار کردند که تمام لباس‌هایش را از تن درآورد.

یک خانم فلسطینی در ایست بازرسی

پس از آن، با آمبولانسی تماس گرفتند که او را به بیمارستان ببرد، اما باز هم دخترش را در آسانسور به دنیا آورد. همان‌جا بود که متوجه شد بر اثر اصابت گلوله‌های نظامیان اسرائیل به گلو و بالاتنه، همسرش کشته شده و پدرشوهرش نیز به دلیل ورود گلوله به ریه‌هایش، به کما رفته، که البته او نیز پس از 40 روز به شهادت رسید.

صدای خاموش زنان فلسطین؛ جنبش‌ها و اعتراضات هفتگی

در حال حاضر علاوه بر اشغالگری اسرائیل، زنان فلسطینی با سرکوب دولت خودگردان فلسطین در کرانه باختری و حماس در نوار غزه نیز مواجه هستند. پاسخ اعتراضات آزادی‌خواهانه آن‌ها علیه اشغالگران، اغلب با ضرب‌وشتم، آزار جنسی و ارعاب داده می‌شود. همچنین، با وجود جنبش‌های جوانان و اعتراضات هفتگی که در چندین روستای کرانه باختری رخ می‌دهد، هنوز درک بسیار کمی در این‌باره که رهایی ملی هرگز نمی‌تواند در یک ساختار پدرسالار به دست آید، وجود دارد. رهایی زنان باید در جریان جنبش آزادی‌خواهانه و مقاومت، بدون تعویق به دست آید. به امید آنکه بتوانیم شاهد تغییر و برچیده شدن موثر دولت‌هایی که نماینده حقیقی ملت فلسطین نیستند و همچنین بیرون رفتن اشغالگران از سرزمین این زنان شجاع و قوی باشیم. همچنین بتوانیم به آینده‌ای فراگیر برای همه اقشار و گروه‌ها که بر اساس عدالت و حق تعیین سرنوشت ساخته شده است، برسیم.

پیشنهاد ما:

“زنان کالا نیستند”

منابع:

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *