استفاده هدفمند از جنبشهای زنان در انقلاب صنعتی
در کمتر از دو قرن پیش، زن غربی از حقوق ابتدایی انسانی خود محروم بود. زنان به طور سنتی در تولیدات داخلی، مانند ریسندگی، بافندگی، خیاطی، و همچنین کارهای خانه و فرزندپروری شرکت داشتند. آنها فاقد حقوق قانونی و سیاسی بودند و برای بقای اقتصادی خود تا حد زیادی به مردان وابسته بودند. در آن دوران، زن حق مالکیت شخصی و داشتن املاک و اموال خصوصی نداشت. حتی یک زن باید در منزل همسر خود همانند یک نیروی کار مجانی کار میکرد و در عوض همانند یک برده خورد و خوراک او تامین میشد.
انقلاب صنعتی و حق مالکیت فردی زنان
در ابتدای قرن ۲۰، کشورهای غربی حق مالکیت فردی زنان را برای اولین بار به رسمیت شناختند. البته این احساسات انسانی مردان اروپایی نبود که این حق را به زنان داد، «ماشین» چنین کاری را انجام داد! یعنی زن اروپایی برای آزادی و حق مالکیت خود، از ماشین باید تشکر کند، نه از مردان؛ و در مقابل چرخهای عظیم ماشین باید سر تعظیم فرود آورد، نه در مقابل مردان اروپایی؛ چرا که این انقلاب صنعتی بود که به حضور زنان برای سرعت بخشیدن به حرکت خود احتیاج داشت. انقلاب صنعتی، اروپای غربی و ایالات متحده را در طول قرن نوزدهم متحول کرد. این انقلاب ریشه در اختراع ماشینهای قدرتمند در صنایع نساجی انگلیس و اسکاتلند در نیمه دوم قرن 18 داشت.1 تغییرات تکنولوژیک فرصتهای جدیدی برای اشتغال و همچنین چالشهای جدیدی برای کارگران به ویژه زنان به ارمغان آورد. با این حال، با ظهور کارخانهها، سرمایهداران مرد فرصتی را برای استثمار نیروی کار ارزان و قابل کنترل، یعنی زنان دیدند.
دفاع از حقوق زنان؛ بهانه برای توجیه بهرهکشی
سرمایهداران مرد برای توجیه استثمار زنان بهعنوان کارگر کارخانهها، شروع به استفاده از موضوع حقوق زنان کردند. آنها استدلال میکردند که ارائه شغل به زنان در کارخانهها باعث ارتقای «برابری جنسیتی» میشود. آنان مدعی بودند که با فراهم کردن فرصتهای شغلی برای زنان، آنها را توانمند و به زنان کمک میکنند تا از مردان استقلال پیدا کنند. اینچنین بود که انقلاب صنعتی و تولید انبوه، پای زنان را به عرصه اشتغال بیرون از خانه باز کرد. به مرور، به دلیل نیاز روزافزون صنایع به نیروی کار ارزان قیمت، اشتغال بیرون از خانه برای زنان غربی تبدیل به یک فرهنگ و ضرورت اجتنابناپذیر شد.
این لفاظیها، واقعیتهای خشن کار در کارخانه را برای زنان پوشانده بود. زنان برای انجام کارهای مشابه، اغلب نصف یا کمتر از مردان دستمزد میگرفتند. آنها ساعات طولانی، گاهی اوقات تا 14 ساعت در روز، تحت شرایط خطرناک و ناسالم کار میکردند و با آزار جسمی و جنسی ناظران و کارفرمایان مرد مواجه بودند. زنان حتی در مورد شرایط کاری یا دستمزد خود توان اظهارنظر نداشتند. همچنین از آنها انتظار میرفت که پس از یک روز طاقتفرسا در کارخانه، به وظایف خانهداری خود نیز رسیدگی کنند.
اعتراض زنان برای بازپسگیری حقوق
در چنین شرایطی برخی از زنان با سازماندهی اعتصاب، اعتراض، طومار و نشریات در برابر این استثمار مقاومت کردند. آنها خواهان دستمزد بهتر، ساعات کاری کوتاهتر، شرایط کار ایمنتر و احترام بیشتر کارفرمایان به خود بودند. آنها همچنین به جنبشهای اجتماعی گستردهتر برای کسب حق رأی پیوستند. برخی از زنان نیز در کنوانسیونهای حقوق زنان که پس از برگزاری اولین کنوانسیون در سنکا فالز نیویورک، در ژوئیه 1848 تشکیل شد، شرکت کردند.2 این کنوانسیون جایی بود که زنان برای احقاق حق خویش دور هم جمع شدند و مطالبات خود را مطرح میکردند. انقلاب صنعتی تغییرات بزرگی برای زنان در ایالات متحده و اروپا ایجاد کرد. نقش آنها را در خانه باز تعریف کرد و فرصتهای جدیدی از جمله دریافت دستمزد در ازای کار در خارج خانه به روی آنان باز کرد. با این حال، زنان در معرض اشکال جدیدی از استثمار و سرکوب توسط سرمایهداران مرد قرار گرفتند. کسانی که از شعارهای حقوق زنان برای توجیه برنامههای سودمحور خود استفاده میکردند.
بدون دیدگاه